مشکل تشخیص زور
امروزه خیلیها حاضرند با ظلمیکه به بیپناهان میشود مبارزه کنند، ولی آیا اینها میتوانند ظلم را باز شناسند؟ تشخیص بعضی انواع ظلم آسان است. وقتی مردم را به خاطر ترکیب دماغ یا رنگ مویشان لگدمال میکنند، اعمال زور برای خیلیها آشکار است؛ همین طور وقتی کسانی را در زندانهای متعفن میاندازند. ولی مگر نه این است که ما در اطراف خود همه جا مردمی را میبینیم چنان نزار که گویی با تسمه فولادی شلاقشان زدهاند؛ مردمی که در سیسالگی قیافه پیران شکسته را دارند. اما بیدادگری کجا است؟ مردمی که سالهای سال در زاغههایی زندگی میکنند که مطبوعتر از سلول زندان نیست و امکان رهایی از آنها هم بیش از امکان رهایی از زندان نیست. ولی کو زندانبانانی که در جلو زاغهها ایستاده باشند؟ ستمدیدگانی از این قبیل بینهایت زیادتر از کسانی هستند که در روز معلومی شکنجه شدهاند و یا در زندان شناختهای فروافتادهاند.
در باب مستی
«کین–یه» آشامیدنی سکرآوری را که به او تعارف شده بود رد کرد و چنین گفت: «ما امید زنده ماندن خود را که با توجه به تدارکات جنگی دولت چندان زیاد نیست، دو برابر نمیبینیم؛ وظیفههای خود را دقیق تشخیص نمیدهیم؛ به راه عقل نمیرویم مگر با تردید؛ درامد دیگران را به جای درامد خود میگیریم؛ اگر بپرسند برای اصلاح امور چه میخواهیم بکنیم جوابهای مغشوش میدهیم؛ پس دیگر آشامیدنی سکرآور برای چه بنوشیم؟ مگر این که مشروبی بدهند که ما را سر عقل بیاورد.»
کسانی که از نقیصهای صرفا مینالند …
مشکلی که فقط به ظاهر حل نشدنی است نباید ما را اندوهگین کند، وگرنه شکوههای ما جرأت ستمکشیدگان را میگیرد و آب به آسیاب عاملان نقیصهها میریزد. مثلاً اگر مصایبی به جهت وضع خاص مالکیت حاصل شدهباشد و کسانی ضجّهکنند که چنین وضعی ازلی و ابدی است، چنین شکوههایی برای کسانی که مالکیتشان مصیبتزاست، این تصور مطلوب را به وجود میآورد که قانون طبیعت است که به دست آنها اعمال میشود. بهاینترتیب آنها برف میشوند بر سر سرمازدگان و زمینلرزه میشوند برای آنها که زمین زیر پایشان میلرزد، یعنی اینها قدرت قهار طبیعتند که به دست انسان از عمل نمیافتند.
اندیشمندان صدر مبارزه و دورانشان
اندیشمندان صدر مبارزه در تاریکترین و خونینترین دوران زیستند. آنها مطمئنترین و بشّاشترین انسانها بودند.
از کتاب «اندیشههای متی»، نوشتهی «برتولت برشت»