بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه در ادامه میآید نکاتی دربارهی موضوع «سکوت» است. در این نوشته سعی شده تنها اشارهای کوتاه به بعضی جنبههای موضوع شود. در صورت تمایل دوستان این امکان وجود دارد که با تفصیل بیشتری در این مورد به گفتگو بنشینیم.
سکوت نابجا:
سکوتی که از سر ترس، شرم، بیجا، بیخیالی، بیعلمی یا یأس و به طور کلی «درماندگی» است.
مثال:
۱- سکوت در مقابل عیبی که در دوستمان میبینیم.
۲- سکوت در مقابل تبعیضی که از طرف والدین بین فرزندان در خانواده میبینیم.
۳- سکوت در یک سمینار که صحبت از دردهای مشترک انسانی است و ما اگر خوب بیندیشیم در این مورد پرسشها و تجربههایی داریم.
احادیث:
– امام علی(ع): خاموش باش نه از روی درماندگی.
– امام علی(ع): سخن گفتن بیان دو خصلت بد جای گرفته است. پرگویی و کم گویی. پرگویی به یاوهگویی میانجامد و کمگویی به درماندگی.
– امام علی(ع): در فرو بستن زبان از حکمت خیری نیست همچنان که در ندانسته سخن گفتن خیری نیست.
* * *
سکوت بیطرفی یا کاری نکردن نیست. سکوت همچون عملی است که با ما کاری میکند و یا ما را تبدیل میکند.
برای مثال، اگر امروز شاهد این بودیم که در دانشگاه از طرف استاد، به دوستمان یا در خانواده از طرف پدر، به خواهرمان، ستمی میشود و سکوت کردیم، فردا در مقابل ستم به خودمان هم سکوت خواهیم کرد و به تدریج ستم کردن برایمان امری طبیعی میشود و چه بسا که خود در مقام ستم کننده قرار میگیریم.
حدیث:
-امام علی(ع): از نشانههای پرهیزگار این است که اگر خاموشی گزیند در اندوه فرو نرود . . . .
توجه به نشانهها مثلاً ملالی که در خود احساس میکنیم نشانهی خوبی است که آیا سکوتمان به جا است یا نه؟
و بیتوجهی به این نشانهها سبب خواهد شد که بعد از مدتی حتی ملال خود را هم احساس نکنیم.
* * *
سخن گفتن نابهجا
« … قیل و قال بیحدّ و حصر و درهم و برهم و بیهدف از لحاظ اخلاقی بد و از لحاظ معنوی خطرناک است. «امّا من به شما میگویم که هر کلمه لغوی که آدمیان بر زبان آرند در روز داوری از بابت آن بازخواست خواهند شد.» این گفته ممکن است بسیار خشونتآمیز به نظر آید و با این همه، اگر سخنانی را که در طی روزهای عادی از دهان بیرون ریختهایم مرور کنیم، خواهیم دید که بخش اعظم آنها را میتوان تحت سه عنوان اصلی طبقهبندی کرد: سخنانی که از سر بدخواهی و بیانصافی نسبت به همنوعانمان صادر شدهاند؛ سخنانی که از سر حرص و طمع، شهوت، و حبّ ذات صادر شدهاند؛ و سخنانی که از سر حماقت صرف صادر شدهاند و بیجهت و بیمناسبت و صرفاً برای اینکه هیاهویی گیجکننده و آشفتگیآور به پا کرده باشیم ادا شدهاند. اینها سخنانی لغوند؛ و اگر دقت کنیم خواهیم دید که این سخنان معمولاً از سخنانی که به حکم عقل، محبت و شفقت، یا ضرورت به زبان میآیند بیشترند. و اگر سخنان ناگفتهی حدیث نفس ابلهانه و پایانناپذیر ذهنیمان را نیز به حساب آوریم پرشمارتر بودن سخنان لغو، در مورد بیشتر ما، به طریق قاطع و چشمگیر آشکار میشود.» (سیری در سپهر جان، مصطفی ملکیان، فصل سکوت)
احادیث
– امام علی(ع): خاموشی پیشه کن، زیرا کمترین سود آن سالم ماندن است.
– امام علی(ع): خاموشی خلعت وقار بر تو میپوشاند و زحمت پوزشخواهی را از دوش تو برمیدارد.
– امام علی(ع): اگر در سخن گفتن بلاغت باشد در خاموشی ایمنی از لغزش است.
– امام صادق(ع): پیامبر خدا(ص) خطاب به مردی که نزد ایشان آمد فرمود: «آیا تو را به کاری راهنمایی نکنم که بدانوسیله خداوند تو را به بهشت برد؟» عرض کرد: چرا، ای رسول خدا! حضرت فرمود: «از آن چه خداوند به تو ارزانی داشته است بخشش کن.» عرض کرد: اگر خودم از کسی که بدو بخشش میکنم نیازمند بودم چه؟ فرمود: «ستمدیده را یاری کن.» عرض کرد اگر خودم از کسی که یاریش میکنم ناتوانتر بودم چه؟ فرمود: «برای آدم نادان کارسازی کن.» عرض کرد: اگر خودم از او نادانتر بودم چه؟ فرمود: «زبانت را جز از خیر ساکت نگهدار. آیا خوشحال نمیشوی که یکی از این صفات در تو باشد و تو را به بهشت کشاند؟»
– پیامبر خدا(ص) در اندرز به ابوذر فرمود: چهار چیز است که جز مؤمن به آنها دست نمییابد: خاموشی که گام نخست عبادت است . . . .
حفظ زبان تمرین مبارزه با نفس برای برکندن صفات بد اخلاقی همچون تکبر، ریا، نادیده گرفتن حقوق دیگری، حرص و بدخواهی و . . . . است. از این رو دشوار است اما «سالم ماندن» را در پی دارد.
* * *
سکوت و عمل
– حدیث: امام علی(ع) در توصیف مومن فرمودند: خاموشیش بسیار است و اوقاتش پر.
«… بر اثر سستی اراده نبود که از نامه نوشتن به تو خودداری کردم، چرا که واقعاً بهترین آرزوها را برای تو دارم؛ بلکه به این علّت بود که به نظرم میرسید که برای به مرحله عمل درآوردن همه آنچه لازم است دیگران به قدر کفایت سخن گفتهاند، و آنچه ناکافی است نوشتن یا گفتن نیست (که معمولاً بیش از حدّ کفایت هست) – بلکه سکوت و عمل است. زیرا سخن گفتن گیجکننده و آشفتگیآور است و حال آنکه سکوت و عمل افکار را مجموع میدارند و روح را قوّت میبخشند. بنابراین، به محض اینکه شخص آنچه را در جهت خیر و صلاحاش برایش گفتهاند فهم کند نیاز بیشتری به شنیدن یا بحث کردن نیست؛ از آن پس، آنچه محل حاجت است این است که به جدّیّت تمام درصدد برآید که به آنچه آموخته است، در عین حفظ سکوت و حضور قلب، فروتنی و افتادگی، محبّت و شفقت، و تحقیر نفس، عمل کند.» (سیری در سپهر جان، مصطفی ملکیان، فصل سکوت)
سکوت ۲۵ ساله علی(ع):
امام علی(ع)، ۲۵ سال از مسند حکومت دور است و ظاهراً سکوت میکند اما در تمام این سالها قرآن را تفسیر میکند، حدیث روایت میکند، به ستمدیدگان کمک میکند، خلیفه وقت را در اداره مملکت یاری میکند، در راه حق میجنگد، به معاویه نامه مینویسد و او را نصیحت میکند و . . . . .
این معنای سکوت علی است.
پس:
اهمیت دارد که: سکوت میکنی و چه میکنی؟
سکوت می کنی و بی خیال می شوی؟ سکوت میکنی و فراموش میکنی؟ سکوت میکنی و کین می ورزی؟ یا سکوت میکنی و کارهای دیگری میکنی؟ مثلاً کتاب میخوانی، نامه مینویسی، گفت و گو میکنی، مشورت میکنی و . . . . . پس این هم نشانه دیگری است که بدانیم سکوتمان به جا است یا نه؟
سکوت عاشقانه
پدر یک کلمه ادا کرد. آن کلمه پسر اوست و او، وی را تا ابد در سکوت لایزال اداء میکند؛ و جان باید در «سکوت» این کلمه را بشنود.(سیری در سپهر جان)
سکوت تنها به معنای «پس زدن» یا «نه گفتن» یا «رد کردن» نیست؛ بلکه سکوت معنای عمیق تری مانند «پذیرا شدن» نیز می دهد. (درست مانند زمین که پذیرای رحمت باران می شود).
احادیث
– امام علی(ع): خاموشی باغستان اندیشه است.
– امام رضا(ع): خاموشی یکی از درهای حکمت است، خاموشی محبت میآورد، خاموشی راهنمای آدمی به هر خیر و خوبی است. (امام رضا(ع))
اما
چگونه خاموشی باعث فرود آمدن «حکمت»، «ایجاد محبت» و دلالت به «خیر» میشود؟
خاموشی کم کردن ازدحامهای بیرونی «فریب«ها، «رنگ» ها، «شلوغی»ها و . . . و ازدحامهای درونی «ترس»ها، «یاس»ها، «من زدن»ها است برای پذیرا شدن فرود آمدن رحمتی از جانب «رحمن».
سکوت مریم(س):
«پس (مریم(س)) به (عیسی(ع)) آبستن شد و با او به مکان دورافتادهای پناه جست، تا درد زایمان او را به سوی تنهی درخت خرمایی کشانید. گفت: «ای کاش پیش از این مرده بودم و یکسر فراموش شده بودم.» پس فرشتهای او را ندا داد که: «غم مدار، پروردگارت زیر پای تو چشمهی آبی پدید آورده است. و تنهی درخت خرما را بگیر و بتکان تا به تو خرمای تازه فرو ریزد و بخور و بنوش و دیده روشن دار. پس اگر کسی از آدمیان را دیدی بگو: من برای «رحمن» روزه سکوت نذر کردهام و امروز مطلقاً با انسانی سخن نخواهم گفت.» پس مریم در حالی که او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد. گفتند: «ای مریم به راستی کار بسیار ناپسندی مرتکب شدی. ای خواهر هارون پدرت مرد بدی نبود و مادرت نیز بدکاره نبود.» مریم به عیسی اشاره کرد. گفتند: «چگونه با کسی که در گهواره است سخن بگوییم؟» کودک گفت: «منم بندهی خدا، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.» »( سورهی مریم، آیات ۲۲ تا ۳۰)
با توجه به این داستان به نظر میرسد که نزول رحمت از جانب «رحمن» تحت شرایط و در ساختار معینی میباشد.
مثلاً نیاز و به اوج رسیدن «درد» آنچنان که با درد زایمان برابری کند. بسیاری از ما آنچنان نیاز جدی که در این دنیا پاسخی برایش نیابیم نداریم و اگر هم برای لحظاتی در زندگی خود این درد را احساس کردهایم آن را به دنیا و اسبابش عرضه کرده و در واقع فروختهایم و چه بد معاملهای کردهایم. سکوت برای رحمن و سخن نگفتن با بشری و به جای آن، «اشاره کردن» به «مولود» در چنین وضعیتی سبب به سخن آمدن «عیسی» میشود آن چنان که بگوید «انی عبدالله».
سعی کنیم این داستان را در واقعهها و ماجراهای زندگی خود تداعی و زنده کنیم تا به معنای پذیرا بودن و نزول رحمت از جانب رحمن نزدیک شویم.
——————-
منابع
میزان الحکمه: باب «صمت».
قرآن مجید: سوره مریم.
سیری در سپهر جان: فصل سکوت.
سکوت کیست: فصل سکوت.
«رحمن» را بخوان!
گوش کن!
آوازهای فریبندهای که از هر سو در هیبت «آشنا» به سویت برخاسته و تو را به خویش میخوانند را میشنوی؟
عمیقتر گوش کن!
ازدحامهای درون تو نیز هر روز در رنگی فرصت سکوت کردن را از تو میستاند.
« در خود شدن » عجیب اسارتی است… !
میخواهم رها شوم … !
کجاست «رحمن»؟
آوازها را از خود دور کن!
از اسارت «من» بیرون آ!
«با بشری سخن نگو».
«برای رحمن سکوت کن».
درد «زاییدن»
کجاست «رحمن»؟
بجوی!
بخوان!
به «عیسی» اشاره کن!
شور دیدار ! تب انتظار !
کجاست «رحمن»؟
عیسی زبان گشود:
«إنّی عبدالله».
حیرت ! حمد !
کیستی«رحمن»؟
سکوت کن!
قیل الحمد لله رب العالمین…