یک دایره‌ی کامل (سخن‌رانی یک سرخپوست درباره‌ی بحران محیط زیست)

(دریافت متن مناسب چاپ به صورت PDF)

«یک دایره‌ی کامل»
(سرخپوستان و جهان امروز)

C:\Users\Who are you\Desktop\russell-means-the-real-american.jpg راسل مینز، در سال 1939 در قبیله‌ی اُگالا لاکوتا، در اردوگاهِ پاین‌ریج نزدیکِ منطقه‌ی Black Hills به دنیا آمد. در دوران جوانی، زندگی پرفراز و نشیبی داشت. مینز، از دهه‌ی 1960، تمرکز و توان خویش را وقفِ دفاع از حقوقِ سرخپوستان کرد و «جنبشِ بومیان آمریکا» را پایه‌ریزی نمود. او در سال 2012 از دنیا رفت.

سخن‌رانی زیر، توسط وی، در سال 1980، در برابر چندین هزار نفر از مردمی که از سرتاسر جهان در «گردهمایی بین‌المللی حیات در Black Hills»، در ایالت داکوتای جنوبی حاضر شده بودند، انجام شد. این، یکی از مشهورترین سخنان وی است که در آن، ضمن مرور وضعیت فعلی سرخپوستان، اندیشه‌های قومی خویش را درباره‌ی برخی مسائل امروزین جهان (از جمله بحران محیط زیست) بازگو می‌کند.

C:\Users\Who are you\Desktop\indian-village-trapper-western-mountain-landscape-oil-painting-native-americans-americana-stream-walt-curlee.jpg ***

تنها شروع ممکن برای چنین بیانیه‌ای، این است که همین جا از نوشتن ابراز ناخشنودی کنم. خود فرایند نوشتن، نشان می‌دهد که اروپایی‌ها چه تصوری از تفکرِ «مشروع» دارند: آن‌چه نوشته می‌شود اهمیتی دارد که آن‌چه گفته می‌شود ندارد. فرهنگ ما، فرهنگ لاکوتا[1]، سنتی شفاهی دارد، به همین خاطر من معمولا نوشتن را مردود می‌دانم. اصالت دادن به نوشته، یکی از راه‌های نابودیِ فرهنگِ‌ انسان‌های غیر اروپایی است؛ تحمیل یک امر انتزاعی [یعنی نوشته‌ها] بر روابط شفاهی انسان‌ها.

به همین خاطر، آن‌چه شما در این‌جا می‌خوانید، چیزی نیست که من آن را نوشته باشم؛ چیزی است که گفته‌ام و یک نفر دیگر آن را پیاده و مکتوب کرده است. من اجازه‌ی این کار را می‌دهم، چون به نظر می‌رسد که تنها راه ارتباط با دنیای سفیدپوستان، ارتباط از طریق برگ‌های خشک و مرده‌ی کتاب است. در واقع من چندان نگران این نیستم که کلمات‌ام به گوش سفیدها می‌رسد یا نه. آن‌ها پیش از این، در طول تاریخ‌شان نشان داده‌اند که نمی‌توانند بشنوند، نمی‌توانند ببینند؛ آن‌ها فقط می‌توانند بخوانند (البته استثنائاتی وجود دارند اما استثنائات تنها فاش‌کننده‌ی قاعده‌‌ها هستند). روی سخن من بیش از همه با مردمان بومی آمریکا (سرخپوستان)، دانشجویان و دیگرانی است که درون دانش‌گاه‌ها و مؤسسات مختلف، شروع به فرورفتن و غرق شدن در دنیای سفیدپوستان نموده‌اند. تازه، این، نگرانی اصلی این نیست. حتی ممکن است که چهره‌ای سرخپوستی داشت اما ذهن و اندیشه‌ای سفید. البته اگر کسی دل‌اش می‌خواهد چنین انتخابی داشته باشد، آزاد است که داشته باشد؛ اما سخنان من برای چنین کسانی فایده‌ی زیادی ندارد. این وضعیت، بخشی از فرایند نسل‌کشی فرهنگی‌ای است که امروزه توسط اروپاییان علیه مردم بومی آمریکا در جریان است. دغدغه‌ی من درباره‌ی کسانی است که انتخاب کرده‌اند تا در برابر این نسل‌کشی مقاومت کنند اما عده‌ای از ایشان شاید سردرگم‌اند که چگونه پیش بروند.

(بیشتر…)

ادامه خواندنیک دایره‌ی کامل (سخن‌رانی یک سرخپوست درباره‌ی بحران محیط زیست)
گرگ به جنگل برگشت (مقاله‌ای درباره‌ی فرهنگ سرخپوستان)

(دریافت فایل مناسب چاپ به صورت PDF)

C:\Users\Who are you\Desktop\252.jpg اشخاص اروپایی‌تبار در آمریکا، سالیان متمادی، دین‌ها، زبان‌ها و سنت‌های فرهنگیِ مردمان بومی آمریکا [سرخپوستان] را مسخره کرده‌اند. هدف، رهاییِ بومیان، اعاده‌ی عزّت، شأن و هویت فرهنگی به مردم بومی است. مقاله‌ی زیر، نوشته‌ی اورِن لیونز[1] است که هم استاد رشته‌ی مطالعات آمریکا در دانشگاهِ بوفالوی نیویورک است و هم رئیس سنّتی اتحاد قبایل تِرتِل کلان[2]، اُنونداگا نیشن[3] و ایروکاوا[4]. لیونز در این مقاله، اهدافی که برشمرده شدند را دنبال می‌کند. او هم‌چنین، ناشر مجله‌ی سپیده (Daybreak)، مجله‌ی کشوریِ اخبار سرخپوستان، است و در سازمان ملل متحد و مجامع بین‌المللی دیگر، از منافع سرخپوستان دفاع می‌کند.

***

(بیشتر…)

ادامه خواندنگرگ به جنگل برگشت (مقاله‌ای درباره‌ی فرهنگ سرخپوستان)
بازگشت به زمین (نامه‌ی یک سرخپوست به رئیس جمهور آمریکا)

(دریافت فایل مناسب چاپ به صورت PDF)

H:\Dar Ham\242sas7.jpg در سال 1854، فرانکلین پیرس[1]، رئیس‌ جمهور وقت آمریکا، نامه‌ای برای رئیس قبیله‌ی «دوامیش[2]» که «سیاتل» نام داشت، ارسال نمود و خواستارِ خریدِ زمین‌های سرخ‌پوستان شد. او به آن‌ها وعده داد كه منطقه‌ای را در اختیار آنان قرار خواهد داد تا در آن جا به آسودگی زندگی كنند.

رئیس سیاتل

رئیس سیاتل که می‌دانست در برابر این درخواست چاره‌ای جز قبول کردن ندارد، در قالب سخنانی به‌یادماندنی، نكاتی را یادآور شد كه بسیار شگرف و تكان‌دهنده اند. در زیر متن این نامه را می‌خوانید[3].

***

(بیشتر…)

ادامه خواندنبازگشت به زمین (نامه‌ی یک سرخپوست به رئیس جمهور آمریکا)
پیش‌درآمد: رهایی خویش، رهایی جهان

(دریافت متن مناسب چاپ به صورت PDF)

رهاییِ خویش، رهاییِ جهان

نیمه دوم قرن بیستم، شاهدِ پیدایشِ چند ایدئولوژیِ «رهایی‌بخش» بوده است. این ایدئولوژی‌ها عبارت‌اند از: رهاییِ زنان، رهاییِ سیاه‌پوستان، رهاییِ بومیان [مثلا سرخپوستان]، الهیات رهایی‌بخش [آمریکای لاتین و جنوب]، و حتى رهاییِ حیوانات.

از یک جهت این ایدئولوژی‌ها بسیار متفاوت اند، چرا که هر یک مخاطبان خاصی دارند؛ زنان، بومیان، سیاه‌پوستان و … . اما این گروه ها لزوما هدف‌هایی متضاد یا ضد هم ندارند. در واقع، عضویت در یک جنبشِ رهایی‌بخش، ممکن است با عضویت در دیگری تداخل کند و در واقع اغلب چنین است. از همین رو، در این گفته هیچ تناقضی نیست که بگویند عضوی از جنبش الهیات رهایی‌بخش، یا عضوی از جنبش‌های رهایی زنان یا سیاه‌پوستان یا …، خود را وقفِ دفاع از حقوق بومیان کرده است. اما به طور کلی می‌توان این ایدئولوژی‌های متفاوتِ رهایی‌بخش را هم‌چون اعضایِ جداگانه‌ی یک خانواده ایدئولوژیکی گسترده و متنوع در نظر گرفت.

اعضای این خانواده‌ی ایدئولوژی‌ها، در چندین مشخصه اشتراک دارند:

نخست، هر ایدئولوژی رهایی‌بخشی، مخاطبان خاصی دارد؛ بر اساس جنسیت، نژاد، طبقه، نوع و مانند آن.

دوم، این گروهِ مخاطب به اعتباری از سوی گروهِ اجتماعیِ دیگری تحت ستم قرار دارد؛ سیاه‌پوستان از سوی سفید‌پوستان، زنان از سوی مردان، مردم بومی از سوی استعمارگران، فقرا از سوی اغنیا و حیوانات از سوی انسان‌ها.

سوم، هدف ایدئولوژی آزاد کردن گروه ستم‌دیده از دست ستمگران است؛ نه تنها با از بین بردنِ موانعِ بیرونی (مثلا قوانین تبعیض آمیز ضد بومیان آمریکا)، بلکه از طریق روشن‌سازی، انتقاد و غلبه بر موانعِ درونی– یا به بیان شاعرانه‌ی ویلیام بلیک «قیدهای ذهن‌ساخته» – برای رهاسازی خویش و خودرستگاری. این موانع درونی را می‌توان شامل از خودبیزاری، کمبود عزت‌نفس، احساس خودکم‌پنداری، ناتوانی، جهل و مانند این‌ها دانست.

چهارمین سیمای مشترک میان همه ایدئولوژی‌های رهایی‌بخش، کوششِ این ایدئولوژی‌ها برای «ارتقاء آگاهیِ» ستم‌دیدگان است، تا از این طریق آنان را برای آزاد ساختنِ خود از قیدهای درونی‌شده‌شان توانمند سازند (این مشخصه همچنان که ملاحظه خواهیم کرد درباره‌ی رهایی حیوانات صدق نمی‌کند).

پنجم و سرانجام، ایدئولوژی‌های رهایی‌بخش به ستمگران نیز عنایت دارند، و همچنان که فیلسوفانی چون هگل و ژان ژاک روسو توجه کرده‌اند، ستمگر نیز اسیر تصورِ خویش از برتری است. به گفته روسو (در کتاب قرارداد اجتماعی ۱۷62): «آن کس که خود را اربابِ دیگری می‌بیند به اندازه همان برده‌، در اسارت است.»

(بیشتر…)

ادامه خواندنپیش‌درآمد: رهایی خویش، رهایی جهان
سؤالات آزمون فیلم «مادرکشی»

دریافت نسخه مناسب چاپ آزمون به صورت فایل PDF

1- در کشورهای جهان سوم، از جمله کشور ایران، چه عوامل و انگیزه‌هایی در سدسازی نقش دارند؟ (انگیزه‌های درست و نادرست)

2- با ارائه‌ی چند آمار، نشان دهید که وضعیت آبی کشور ایران و نحوه‌ی برخورد با محیط زیست در این زمینه، بحرانی و تکان‌دهنده است.

3- خانواده‌ی یک کشاورز، از شهر خرامه، اطراف شیراز، به شیراز مهاجرت کرده‌اند. وقتی از آن‌ها می‌پرسیم که چرا مهاجرت کرده‌اید، از بی‌کاری و بی‌رونق شدنِ کار کشاورزی در خرامه و روستاهای اطراف آن منطقه سخن می‌گویند. آن‌ها در پاسخ به این سؤال که چرا کشاورزی در این مناطق هم‌چون سابق نیست و از بین رفته است، می‌گویند: «کمبود بارندگی و خشکسالی علت این شرایط است».

با ذکر مثال و دلیل، توضیح دهید که خشکسالی یک پدیده‌ی صرفاً طبیعی نیست و عللِ کاملا مشخصِ انسانی دارد. (خود را در گفتگو با کشاورز مزبور تصور کرده و نظر خود را به اختصار و به صورت مستدل و گیرا بیان کنید.)

(بیشتر…)

ادامه خواندنسؤالات آزمون فیلم «مادرکشی»

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد