مقدمه ای از نویسنده
با این پرسش که خرد مردمی ما درباره صلح چه دارد، جستجوی خود را برای یافتن قصههای عامیانه با مضمونهای صلح آغاز کردم. دور از انتظار نیست که حفاظت از خود و رقابتجویی در قصههای مردمی معمولتر باشد تا همکاری و همزیستی مسالمتآمیز. با این همه، قصههای متعدد جالبی یافتم که ممکن است در برانگیختن تفکر صلح موثر باشد.
این قصهها با امید به این برگزیده شده است که به خواننده فرصتی برای تفکر بدهد. تعداد کمی برای قصهگویی طراحی شده است، بقیه احتمالاً برای خواندن دستهجمعی یا مطالعه فردی بهترند و همهی آنها برای گفتوگو مناسب هستند، هر چند گاهی پیش میآید که داستان وقتی بدون گفتوگو گذاشته شود تا خود در ذهن شنونده جای گیرد بهترین تاثیر را دارد.
مارسیالین قصهگو، در مقالهاش «داستانها، صدای صلح: برنامهای برای صلح و حل مسأله خلاق» برای همهی ما پیشنهادهایی عالی دارد:
“به کودک گفتن اینکه «صلح آمیز فکر کن» بیش از آنکه بگوییم «پرواز کن» سودی ندارد! پس چگونه میتوانیم هماهنگی درونی و در نتیجه و ناگزیر، هماهنگی بین انسانها را تقویت و تشویق کنیم؟ با استفاده از داستانهایی که سه کارانجام میدهند:
– کودکان را برانگیزند تا به درون خود نگاه کنند.
– به کودکان پاسخهای متعدد و ممکنی در برابر یک مسأله ارائه دهند.
– در کودکان حس مثبتی از ارزش و هدف ایجاد کنند – حس قدرت شخصی و اخلاق ذاتی.
ما همه، داستانهایی داریم که به این هدف میرسند. لازم است که این داستانها، آوازها، شعرها و بازیهایی را که تاثیری قاطع در برانگیختن و تقویت حل مسأله خلاق دارند تشخیص دهیم… سعی کنید به مواد موجود خود با چشم و گوش تیز برای یافتن آنهایی که پیام مثبت دارند، برای خشونت جایگزینی پیشنهاد میکنند، تعصبها را شناسایی و رد میکنند و همکاری و همیاری را ارج میگذارند، توجه کنید.”
در گذشته، قصههای انسانها برحیلهگری و قدرت، بیش از حل اختلاف تاکید داشته است. آیا امکان دارد که با تغییر دادن قصههایی که میگوییم، بتوانیم طبیعت جنگطلبانه خود را تغییر دهیم؟ به امتحانش میارزد.
(قصههای صلح: قصههای عامیانه از سراسر دنیا، مارگارت رید مک دانلد، ترجمه شاهده سعیدی، نشر چشمه، 1384)