پرده سیاه شب، بی ستاره و تنها بر همه جا سایه افکنده بود جز بر دل کاروانیان، اما دشت با همه‌ی تیرگی ها بیدار بود و بر مسیر کاروان دامن می‌افشاند.

اواخر شب بود و کاروان تازه منزل «بنی مقاتل» را ترک کرده بود که صدایی گوش شب را نواخت و ساغر جان‌ها را پر کرد؛ این صدای حسین(ع) بود که کلمات استرجاع را بر زبان می راند: «انّا لِلّه و إَنّا إلیهِ راجِعون وَ الحَمدُلله رَبّ العالمین» (1)

***

در این مسیر نوای نای حسین(ع) که معشوق می‌نوازدش همه را به شوق و شور افکنده، و آسمان و زمین هر یک چشمی گشوده‌اند بر غیب، تا مگر نشانه‌ای بنمایانند از این معشوق و دیدن و شنیدن آیات از حسین(ع) عجب نباشد که: «هست گوش دلش محرم پیام سروش». این بار اما خوابی خفیف، پیغام‌آورِ پیام معشوق شده است.

با لب دمساز خود گر جفتمی                        همچو نی من گفتنی‌ها گفتمی

***

«این کاروان همی روند و مرگ در پی ایشان همی رود». این سخنان از آن سواری است که حسین(ع) در خواب خویش می‌بیند.

***

انسان اغلب خوابی می‌بیند و مرهمی از آن بر دل می‌نهد و یا اضغاث احلام و خواب‌های پریشان نامش می‌نهد، و رهایش می‌کند؛ که آن را تأویلی نباشد، و اما حسین(ع)، خوابی می بیند و اسماعیل جان به مذبح عشق می‌برد! وین عجب نباشد که او خود تأویل خواب خفتگان است بر بیداری.

و آن هنگام که حسین(ع) از این خواب، سبک جان بر می‌خیزد، می‌فرماید: «انّا لِلّه وإَنّا إلیهِ راجِعون وَ الحَمدُلله رَبّ العالمین.»

مرحبا طایر فرخ‌پی فرخنده‌پیام        خیر مقدم! چه خبر، دوست کجا، راه کدام
یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد     که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست             هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام

پس حسین(ع) به حق این کلمات را بر زبان می‌راند، آن چنان که بهشتیان گویند: «وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين‏» (2)

علی اکبر (ع) با شنیدن این کلمات عرضه داشت: «پدر جان خدا حادثه بدی برایت پیش نیاورد، مگر ما بر حق نیستیم؟»

و ای فرزند آدم! پنداری که حادثه‌ی بدی جز مرگ نباشد؛ لیکن، چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم، که چون دیده بر معشوق افتد حال چون بُوَد؟!

***

صدای پیامبر(ص) در فضا طنین می‌افکند: «أیُّها النّاس إنَّهُ قَد أقبَلَ إلَیکُم شَهرُ الله بِالبَرَکَةِ وَ الرَّحمة وَ المَغفِرَة…»
آخرین روزهای ماه شعبان است که پیامبر(ص) این خطبه را می‌خواند: ای مردم همانا ماه خداوند با برکت و رحمت و مغفرت به شما روی کرده است…

خطبه به پایان رسیده و نیز سؤال و جواب علی(ع) با پیامبر(ص)، اما اشک در چشمان مهربان پیامبر(ص) حلقه زده است.

علی(ع): چه چیز سبب گریه شما شده است؟

پیامبر(ص): آنچه در این ماه بر تو روا خواهند داشت، گویا در آن وقت با تواَم که تو در پیشگاه پروردگارت مشغول نمازی و کسی که همچون کشنده شتر قوم صالح، شقی ترین مردمان در میان پیشینیان و پسینیان است، ضربتی بر سرت می زند و محاسنت به خون سرت خضاب می شود.

علی(ع): و ذلِکَ فِی سَلامَةٍ مِن دینی؟
در آن حال دین من سلامت خواهد بود؟

***

«آبِ جو، هر لحظه نونو می‌رسد!» و من علی اکبر، فرزند حسین(ع) دمادم جان خویش به این آب، حیات می‌بخشم و تجدید عهد می‌کنم، بر لحظه لحظه بودن با او.

***

ندای خفیفی میان زکریا(ع) و پروردگار در میان است. از آن زمان که زکریا(ع) هر گاه بر مریم(س) وارد شد او را قرین روزی‌های الهی دید، این شعله‌ی نیاز، دمادم جان می‌گیرد و افزون می‌شود.

«پس رحمت پرودگارت را بر بنده‌اش زکریا به یاد آور…»

آنگاه که خداوند از جایی که نمی پنداری، برایت روزی همی فرستد و تو را بر یحیی، فرزندی بشارت دهد و تو مشتاقی بر یحیی تا همی زنده کند جان‌ها را، پس آیتی از جانب پروردگارت خواهانی؛ نه به آن سبب که بر گفته‌اش گمان نقض داری؛ که «وَ مَن أصدَقُ مِنَ الله وَعدًا» (3)، بلکه از آن جهت که:

زین باده‌های دمادم که می‌رسد          من نیز  جام پیاپی  طلب  کنم
چون اوست یاور جانیّ من کنون        هر لحظه عشق را به طریقی طلب کنم

***

علی اکبر (ع) با شنیدن این کلمات عرضه داشت: «پدر جان خدا حادثه بدی برایت پیش نیاورد، مگر ما بر حق نیستیم؟»

امام (ع) به فرزندش می‌فرماید: «چرا، به آن خدایی که همه به او باز آیند [که ما بر حقیم].»

علی اکبر(ع): «پس باکی نیست که بمیریم حالی که بر حقیم.»

دلدار که گفتا به منش دل نگران است          گو می‌رسم اینک به سلامت نگران باش

جان کَیلِ یسیر (4) بود که بر آستانت آوردیم، پس چون بر این در، درآمدیم بر ما تصدق فرما که سخن ما این است که:

«يَأَيهَُّا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنَا بِبِضَعَةٍ مُّزْجَئةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ ْ عَلَيْنَا» (5)

«اى عزيز، به ما و خانواده ما آسيب رسيده است و سرمايه‏اى ناچيز آورده‏ايم. بنابراين پيمانه‌ی ما را تمام بده و بر ما تصدّق كن» ، که تو بزرگ بخشاینده‌ی مهربانی.

——————

پاورقی‌ها:

1- ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم، و سپاس از آن خداوند، پروردگار جهانیان است.

2- سوره‌ی يونس، 10 : «و پايان نيايش آنان اين است كه: الحمد للَّه رب العالمين [ستايش ويژه پروردگار جهانيان است‏]».

3- چه کس از خداوند راست‌وعده‌تر است؟

4- پیمانه‌ی اندک، متاع بی مقدار

5- سوره‌ی یوسف، 88