به‌نام پروردگاری که بیرون آورنده‌ی روشنایی‌ از دل تاریکی‌هاست

* شب یلدا، طولانی‌ترین شب سالست و از دیرباز، در ایران باستان، مردم برای بزرگداشتِ آن، جشن می‌گرفتند. درمورد یلدا و تاریخ برگزاری آن، اختلاف نظری وجود ندارد و مراسم مربوط به آن، هرسال، شب اول زمستان، یعنی شب اول دی ماه، برگزار می‌شود. به شب یلدا، شب چلّه[1] نیز گفته می‌شود.

* برخی، در توصیف طولانی بودنِ شب یلدا، غلو کرده‌اند؛ درحالی‌که این شب چندان تفاوتی با شب‌های قبل و بعد از خود ندارد[2]، و تنها از این جهت ویژه است که نقطه عطفی در میانِ این شب‌ها محسوب می‌شود، و روندِ تدریجیِ طولانی شدن شب‌ها که پیش ازیلدا و از شب اول مهر ماه، شروع شده‌بود متوقف شده و از فردای آن، روزها به‌تدریج طولانی‌تر می‌شوند: روندی که در نظر ایرانیان، تولّد خورشید، “میترا” یا “مهر”[3]   محسوب می‌شده‌است. خود واژه‌ی “یلدا”، نیز در زبان سُریانی[4]، به‌معنی زادروز یا ولادت است؛

* ایرانیان باستان، در این شب، از حاصل کشت‌و‌کارهای تابستانی و بازمانده‌ی میوه‌ها به شکل خشکبارهای اندوخته، می‌خوردند و از آنجایی‌که، رنگ سرخ را مظهر آتش(که از عناصر مقدّس برایشان به‌شمار می‌رفت) و خورشید می‌دانستند، آن را تقدیس کرده و در این شب، از میوه‌های سرخ‌رنگ (هم‌چون هندوانه، انار و سیب سرخ) استفاده می‌کردند.

* بسیاری از ایرانیان باستان، در شب یلدا جشن بزرگی برپا می‌کردند و برخی در دامنه‌ی کوه‌های البرز، تا سحرگاهان بیدار می‌ماندند و انتظار زایش خورشید و ظهور منجی بزرگ را می‌کشیدند. آن‌ها بر این باور بودند که نشانه‌ی ظهور او، ستاره‌ی درخشانیست که بر قلّه‌ی “فیروزکوه”، و بر بالای درخت آن کوه آشکار می‌شود. برخی نیز در مهرابه‌ها، نیایشگاه‌های پیروان آیین مهر[5]، به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب‌هنگام، به شکرانه‌ی نعمت‌هایشان دعا می‌خواندند.

* روز اول دی‌ماه را علاوه بر “یلدا”، “خورروز” یا “روز خورشید”نیز می‌نامیده‌اند و آن را مبدأ تجدید حیات خورشید و آغاز شکست اهریمن، به‌شمار می‌آوردند و سرآغاز زمستان را به‌یمن پیروزی اهورا و غلبه‌ی خوبی بر بدی، آغاز سال نو، محسوب می‌کردند و در این روز، مراقب بودند تا مبادا بدی یا گناهی مرتکب شوند.[6]

* ایرانیان باستان، روز خورشید را روز همسانی و برابری انسان‌ها تلقّی می‌کردند، و همگان حتی پادشاه، لباس ساده و کم‌بها می‌پوشیدند و هیچکس به دیگری دستور یا فرمانی نمی‌داد. در این روز کشتن حیوانات و جنگ و خونریزی به‌کلّی ممنوع بود و حتی اگر در بحبوحه‌ی جنگ بودند، آن را متوقف می‌کردند. این سنّت ایرانیان، حتّی مورد احترامِ کشورهای متخاصم آن‌ها نیز بود.

  * یکی از جشن‌هایی که مدیون و متاثر از جشن یلداست، جشن “کریسمس”، “نوئل”یا “یول”است. گفته می‌شود که آیین مهر، پیش از رواج مسیحیت در اروپا، در بسیاری از کشورها پذیرفته شده‌بود، و جشن تولّد “مهر” یا همان شب یلدا نیز در این کشورها، شب اول دی ماه که مقارن با بیست و یکم دسامبر بود برگزار می‌شد. به‌تدریج و در طول چند قرن، مراسم یلدا، به‌جای بیست‌و یکم دسامبر، در بیست و پنجم دسامبر، برگزار شد. پس از رواج و گسترش مسیحیت در این کشورها، از آنجاییکه هنوز مراسم یلدا، مورد احترام مردم بود، و از طرفی، تاریخ ولادت عیسی مسیح (ع) نیز مشخص نبود، کلیسای روم، شب ولادت مهر را همان شب تولد مسیح محسوب کرد.

از دیگر نمادهای کریسمس که برگرفته از اندیشه‌ی ایران باستان است، می‌توان به درخت کریسمس (درخت کاجی که تزیین می‌شود وبالای آن ستاره‌ای گذاشته می‌شود) اشاره کرد.[7]

***

* متاسفانه جشن یلدا، از آن دسته مناسبت‌هاییست که امروزه اسماً در میان مردم ایران، محبوبست اما عملاً به معنای آن توجهی نمی‌شود و اغلب با خوردنی‌های مربوط به آن و تفال به دیوان حافظ، به‌خاطر آورده می‌شود و سنت‌های به‌نسبت معنادارتری که در این شب، وجود داشته (سنت‌هایی چون قصه‌خوانی، نقالی و شاهنامه‌خوانی) رو به فراموشیست. بنابراین باید سعی در احیای سنت‌هایی از گذشته نماییم که به‌حال مردم و تحکیم روابطشان خوب و مفید بوده، و در چنین هنگامه‌ای از سال به تصمیم‌هایی دگرگون کننده در زندگی کمک کنند. در این قسمت برخی از این پیشنهادات ارائه می‌شود.

در خانواده (ضمن سر زدن به بزرگترهای خانواده می‌توان به فعالیت‌های زیر فکر کرد) و جمع دوستان :

* خاطره‌گویی: (بهترست تعریف کردن خاطرات، توسط اعضای مختلف خانواده از گروه‌های سنی مختلف باشد)  درصورتی که  امکان داشته‌باشد، می‌توان قسمتی از این، دورِ هم بودن را در دامن طبیعتِ دشت یا کوهستان، از پیش از غروب آفتاب، تا کمی بعد از غروب، و با روشن کردن آتش و نشستن دور آن، تجربه کرد.

* قصّه‌‌خوانی و قصه‌گویی: برای انتخاب داستان‌ها، می‌توانیم تصوّر کنیم که جمعی، در طبیعت سردِ یک شب زمستانی، دور آتش نشسته‌اند و می‌خواهند قصه بگویند. داستان‌هایی که برای چنین فضایی انتخاب می‌شوند، بهترست مایه‌هایی از شب، رازگویی، زمستان و تولّد را در خود داشته‌باشند؛ برخی داستان‌های پیشنهادی برای چنین شب‌هایی: داستان‌های کوتاه تولستوی (از مجموعه 23 قصه)، نمایشنامه‌هایی چون هملت و مکبث (برای جمع‌های حرفه‌‌ای‌تر به‌لحاظ فهم متن)، داستان‌های عرفانی(که برگرفته از جلد اوّل کشف‌الاسرار خواجه عبداله انصاریست)، نقاش و قوهای وحشی، سرود کریسمس (با تعریف کردنِ کلیت داستان و قسمت‌های جذاب و آموزنده آن)، پیرزن و شب، پرواز کن پرواز، داستان عمو نوروز و ننه سرما و مهمان‌های ناخوانده.

* شعرخوانی: علاوه بر اینکه می‌توان اشعار حافظ را در این شب‌ها دور هم خواند، بهترست به استفاده از این موارد هم فکر کنیمو به وجود درون‌مایه‌ی‌ ظلم‌ستیزی و پیام اخلاقی در انتخاب‌هایمان توجه کنیم: غزلیات شمس،حکایت‌های مثنوی (مسجد مهمان‌کش، پادشاه و کنیزک)، برخی اشعار مهدی اخوان ثالث و شفیعی کدکنی، برخی داستان‌های شاهنامه (ضحاک و کاوه آهنگر، رستم و سهراب، سیاوش)، آرش کمانگیر(سیاوش کسرایی) و حکایت‌هایی از منطق‌الطیر و الهی‌نامه عطار. [8]

* می‌توان برای شب یلدا و روز اول دی ماه، به برنامه‌هایی معطوف به نیازمندان، از جمله سالمندان، نابینایان، معلولین و کودکانی با بیماری‌های مزمن(هم‌چون سرطان که در بیمارستان‌ها بستری هستند) فکر کرد؛ این برنامه‌ها می‌تواند شامل سر زدن، تهیه برخی نیازمندی‌های آنان و اجرای برنامه‌هایی چون قصه‌گویی و قصه‌خوانی، شعرخوانی و خاطره‌گویی (چنان‌که شرح این فعالیت‌ها داده‌شد) باشد.[9]

* هدیه دادن و نامه نوشتن برای یکدیگر می‌تواند از جمله سنّت‌های خوب این شب باشد.

* این شب می‌تواند فرصت مناسبی جهت اتّخاذ تصمیم‌هایی در زندگی باشد. بهترست قسمتی از این شب، به خلوت کردن با خود و تامل در احوالات شخصی، اختصاص یابد. خواندن برخی دعاها (دعای کمیل و یا مناجات خمس‌عشر) و قسمت‌هایی از نهج‌البلاغه و فکر کردن به چالش‌ها و دغدغه‌هایی که در زندگی داریم، و صحبت پیرامون آن‌ها و تصمیم‌گیری برای تغییراتی که فکر می‌کنیم باید در زندگیمان اِعمال کنیم، می‌تواند تلاش برای محقق کردنِ تولّدی در خود، هم‌زمان با تولّد روشنایی در طبیعت باشد، انشاالله…

منابع:

(1) جشن‌های باستانی ایران(با تکیه بر جشن نوروز)، دکتر حسین آذران، انتشارات هیرمند، چاپ اوّل، 1389 ، صفحه 26 تا 35

(2) سایت دانشنامه‌ی فارسی wikipedia، در باب شب یلدا


[1]“چلّه”، یا “چهله”، به معنای یک دوره‌ی چهل روزه است. چلّه‌ی بزرگ زمستان، اول دی ماه تا دهم بهمن است که زمان اصلی سرمای زمستان محسوب می‌شده و پس از آن، چلّه‌ی کوچک آغاز می‌شده (دهم بهمن ماه تا بیستم اسفند) و مردم، شروع آن را با جشن “سده”، گرامی می‌داشتند و در پایان آن، مردم خود را برای نوروز آماده می‌کردند.

[2]شب یلدا، تنها چند دقیقه از شب‌های قبل و بعد از خود طولانی‌ترست.

[3]مهر در اوستا از آفریدگان اهورامزدا محسوب شده و ایزد محافظ عهد و پیمان و فرشته‌ی فروغ و روشنائى است که هیچ چیز بر او پوشیده نمی‌ماند.میترا خداى روشنائى و نور و خداى موکل روز است.برخی می‌گویند، “میترا”، تلفظ اوستائیِ “مهر”بوده این دو را معادل می‌دانند.

[4]زبان سریانی، یکی از سه زبان رسمی امپراطوری ایران، در عهد داریوش هخامنشی بوده و می‌توان گفت مردمان غرب ایران، حداقل تا زمان ساسانیان، به این زبان صحبت می‌کرده‌اند. در دانشگاه جندی‌شاپورِ خوزستان، اغلب دروس به این زبان تدریس می‌شده‌است.

[5]مِهرپرستی یا آیین مهر یا میترائیسم، آیینی بود که بر پایه پرستش مهر(میترا) ایزد ایران باستان و خدای خورشید، عدالت، پیمان و جنگ، در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد. این آیین بعدها دگرگون شده و به سرزمین‌های امپراطوری روم برده شد و در طول سده‌های دوم و سوم پس از میلاد، در تمام نواحی تحت فرمانروایی روم، در سرزمین‌های اصلی اروپا، شمال آفریقا و بریتانیا برپا بود. گرچه پس از پذیرفتن آیین مسیحیت توسط امپراطور کنستانتین در اوایل سده چهارم میلادی، این دین محو شد، اما تاثیری به‌سزا بر ادیانی چون مسیحیت برجای گذاشت.

[6]این سنّت دیرینه‌ی ایرانیان به مسیحیان نیز انتقال یافت و آن‌ها نیز سال جدید را در فصل سرما آغاز می‌کنند.

[7]ایرانیان، درخت کاج و سرو را به‌سبب سرسبزی همیشگی و پایداری دربرابر اهریمنِ سرما همواره می‌ستوده‌اند؛ و همان‌طور که اشاره‌شد، علامت ظهور منجی خود را، آشکار شدن ستاره‌ای بر فراز فیروز کوه می‌دانستند.

[8]در ادبیات کودک، نیز اشعاری در این زمینه وجود دارد که قابل استفاده است؛ از جمله شعر “شب یلدا”، از مجموعه خرمن شعر خردسالان، سروده اسداله شعبانی

[9]در مورد چنین برنامه‌هایی، باید گفت که شروع آن‌ها برای جمع دوستان یا خانواده، می‌تواند از شب یلدا باشد و  این مهم است که ما تنها به برنامه‌هایی مقطعی و زودگذر فکر نکنیم، بلکه سعی کنیم روال‌هایی اصولی تعریف کنیم و دیگران را به کارهایی از این دست دعوت کنیم.