پس از گذشت یک دهه از حملهی آمریکا به عراق، پزشکان شهر «فلّوجه»، با جهشی اسرارآمیز در تعداد کودکان مبتلا به بیماری های لاعلاج روبرو شدهاند. پس از دو حمله ارتش آمریکا برای تصرف فلّوجه در سال 2004، بعضی بیماریهای خاص در کودکان این شهر شیوعی ناگهانی یافته است.
اسناد بیمارستان فلّوجه نشان میدهد حدود 15 درصد نوزادان این شهر دچار شکلی از اختلالات مادرزادی هستند؛ در حالی که آمار جهانی اینگونه اختلالات بین 2 تا 4 درصد است. والدین مستأصل جویای توضیحی قانعکننده در این مورد هستند، اما پزشکان خود نیز در توضیح آن چه میبینند، حیراناند. متأسفانه بیمارستان فلّوجه نیز امکانات کافی برای تشخیص پیش از تولد این اختلالات در اختیار ندارد.
پژوهشی که توسط دکتر کریس بازبی، استاد دانشگاه آلستر در بلفاست انجام شده، ردپای یک عامل جهشزای ژنتیک را در این ماجرا نشان میدهد. یعنی ممکن است یک بیماری که به طور ژنتیکی به ارث میرسد (مثل تالاسمی) در یک خانواده هیچگاه وجود نداشته باشد، اما یک جهش ژنتیکی-که عامل آن چیزی در محیط خارج از بدن میتواند باشد- باعث ظاهر شدن آن بیماری در فرزند کسی که در معرض آن عامل خارجی بوده یا خود او شود. با آزمایش نمونههای مو در 25 نفر از والدین کودکان بیمار، معلوم شد میزان بالایی از اورانیوم ضعیف شده در این نمونهها وجود دارد و هر چه به عقب و به سمت سال2004 برویم، این میزان بیشتر میشود.
بسیاری از فعالان حقوق بشر، استفاده از اورانیوم ضعیف شده را جنایت جنگی به حساب میآورند، اما وقتی پای قوانین جهانی «موجود» و دعاوی حقوقی مبتنی بر آنها به میان میآید، کار اثبات چنین نتیجهای دشوار خواهد شد. آمریکا ادعا میکند که بر مبنای تعاریف حقوقی موجود، این سلاحها، نه سلاح کشتار جمعی به حساب میآیند و نه سلاح هستهای.
با وجود این گروهی از حقوقدانان انگلیسی در قالب یک سازمان گرد هم آمده و از دولت این کشور به خاطر نقشش در جنگ دوم فلّوجه شکایت کردهاند. سازمان بهداشت جهانی نیز قرار است تحقیقاتی را شروع کند تا منشأ و میزان اختلالاتِ بدو تولد در این منطقه را مشخص سازد.
«منعم عدنان عبدالله» 37 ساله، پدر ۴ فرزند است که دو تای آنها پس از سال ۲۰۰۴ به دنیا آمدهاند و هر دو به شدت معلول هستند. در این تصویر او فرزند 4 سالهی معلولش، محمد را در آغوش گرفته است.
ایوب، 5 ساله، پسر دیگر خانواده، که او هم معلول است، به کمک برادر بزرگترش علی که 10 سال دارد با ویلچر جابجا میشود. این خانواده در شهر فلّوجهی استان انبار عراق زندگی میکنند و جز علی یک فرزند سالم دیگر هم دارند که هر دو پیش از سال 2004 به دنیا آمدهاند. پدر و مادر این بچهها هیچ سابقهای از نقایص مادرزادی در خانوادههای خود نداشتهاند.
زکیّهی 3 ساله در دستان مادرش میگرید و در همین حال پدر با جسیم 5 ساله بازی میکند. این دو کودک دچار اختلالات مادرزادی در دستگاه عصبی هستند. سوزان، خواهر 8 سالهی این دو که پیش از جنگ سال 2004 به دنیا آمده و سالم است، اغلب در نگهداری خواهر و برادر بیمار خود به پدر و مادرش کمک میکند. والدین این خانواده هم هرگز سابقهای از نقایص مادرزادی در تاریخ فامیل خود نداشتهاند.
انس مَزین فرحام باید هر روز به خاطر بیماری تالاسمیاش زیر سِرُم قرار گیرد. او نیز در فلّوجه زندگی میکند و بیماریهای مادرزادی از قبیل تالاسمی در خانوادهاش بیسابقه بوده است.
بخش کودکان بیمارستان فلّوجه؛ عبدالله خدوم، نوزاد 4 روزهای است که از شکل حادی از بیماری مادرزادی hydrocephalus[i پاورقی]و spina bifida[ii پاورقی] رنج میبرد. حدود 15 درصد نوزادان متولد شده در این منطقه دچار نوعی اختلال مادرزادی هستند. فراوانی این نوع اختلالات در جاهای دیگر دنیا بین 2 تا 4 درصد است.
فاطمهی 5 پنج ساله، از بدو تولد دچار نوعی اختلال دستگاه عصبی بوده که نیمهی پایینی بدنش را فلج کرده است. او در این عکس، کنار دیوار گلولهباران شدهی خانهاش راه میرود. خانوادهی او در زمان حمله به فلّوجه در سال 2004، در شهر حضور داشتهاند.
در سوابق پزشکی خانوادهی فاطمه نیز اثری از اختلالات مادرزادی نیست.
اورانیوم ضعیف شده چیست؟
اورانیوم ضعیف شده در واقع یکی از شکلهای اورانیوم است که نمیتوان از آن به عنوان سوخت اصلی یک نیروگاه هستهای یا بمب استفاده کرد. وقتی صحبت از استفادهی آمریکا از اورانیوم ضعیف شده در جنگ های عراق و افغانستان و بالکان میشود، منظور استفاده از یک بمب هستهای نیست. گلولههای توپ و مسلسلهای سنگین و موشکهایی که از دیوارههای بسیار مقاوم و ضخیم عبور میکنند را میتوان با اورانیوم ضعیف شده ساخت. گلولههای اورانیومی در مقایسه با گلولههای سربیِ هم اندازه، به دلیل چگالی بیشترشان انرژی بیشتری با خود حمل میکنند. همچنین وقتی گلولهای از جنس اورانیوم ضعیف شده به سطح سختی مثل بدنهی مقاوم یک تانک میخورد، در محل برخورد دچار نوعی از شکستگی میشود که آن را «تیز»تر میکند. به علاوه انرژی حاصل هنگام نفوذ به زره آن چنان زیاد است که اورانیوم را –که خود مستعد آتش گرفتن در معرض هواست- تبدیل به مادهای مشتعل با دمای بسیار بالا میکند. این ویژگیها قدرت نفوذ فوقالعادهای به این گلولهها میدهد و آن را برای نیروهای مسلح جذاب میکند.
با در نظر گرفتن این ویژگیها، و این واقعیت که اورانیوم ضعیف شده یکی از محصولات اضافی در فرایند غنیسازی است -یعنی کشوری مانند آمریکا با چند دهه سابقهی غنیسازی اورانیوم مقادیر فراوانی از آن را در اختیار دارد- میفهمیم چرا این همه علاقه به استفاده نظامی از آن وجود دارد.
استفاده از اورانیوم ضعیف شده، در واقع از سالها پیشتر، دست کم از جنگ اول خلیج فارس (1991)، آغاز شده است. در آن جنگ، برای اولین بار در سطحی بسیار گسترده از اورانیوم ضعیف شده استفاده شد. در حین وقوع و پس از پایان این جنگ، در میان سربازان آمریکایی عوارض جسمی گوناگونی مشاهده شد که بعداً نام «سندرم جنگ خلیج» را بر آنها نهادند. این سندرم عجیب، عوارضی از قبیل اختلال سیستم ایمنی، بیحالی و درد مزمن، و اختلال حافظه را در بیش از یک چهارم سربازان آمریکایی به دنبال داشت. مطالعات بعدی نشان داد سربازان شرکت کننده در جنگهای خلیج فارس، بوسنی و کوزوو (همان جنگ هایی که در آن ها از گلوله های اورانیوم استفاده شده بود)، 14 برابر بیش از دیگران دچار اختلالات ژنی در کروموزومهای خود هستند! 10 سال بعد، یک پژوهش دیگر آمار تولد فرزندان ناقص میان 15000 سرباز شرکت کننده در جنگ 1991 خلیج فارس را با 15000 سرباز دیگر که در این جنگ شرکت نداشتند مقایسه کرد. نتایج جایی برای تردید باقی نمیگذارد: مردان شرکت کننده در جنگ 1991 نزدیک دو برابر، و زنان شرکت کننده در آن جنگ نزدیک 3 برابر بیش از سربازان دیگر صاحب فرزندانی با اختلالات مادرزادی شده بودند.
پس از این ماجراها، گروههای مردمنهادی شکل گرفتند که خواستار پرداخت غرامت به آسیب دیدگان و توقف استفاده از این نوع سلاحها بودند. تجمعهای اعتراضآمیز، وب سایتهای اطلاعرسانی، خانوادههای قربانیان [iii]، گروههای فعال اجتماعی و فیلمهای مستند همه با هم تلاش کردند تا این فجایع دیگر تکرار نشود. اما دولت آمریکا به این راحتی نمیپذیرد که این مشکلات از اساس وجود داشتهاند، چه رسد به این که علت اصلی آنها را اورانیوم ضعیف شده اعلام کند. آخر این اسلحه خوب نفوذ میکند! منافع میلیارد دلاری شرکتهای طرف قرارداد ارتش نیز به این سادگیها تعطیل نمیشود. آنها به هر راهی متوسل میشوند تا منافعشان را مشروع جلوه دهند. مثلا با جستجو در اینترنت خواهید دید آنها تلاش میکنند تا با روشهای مختلف (مثل چاپ مقالات در مجلات معتبر علمی دنیا) اعتبار علمی تحقیقات مرتبط با اورانیوم ضعیف شده را زیر سوال ببرند.
همین ماجرا در موارد مشابه هم تکرار میشود: در سالهای اخیر شرکتهای بزرگ نفتی برای آن که بار گناه گرمایش زمین را از دوش CO2که به خاطر مصرف سوختهای فسیلی هر سال بیشتر تولید میشود و در نتیجه اثر گلخانهای بردارند، تلاش زیادی کردند تا به زعم خود، شواهد تایید کنندهی اثر گلخانهای و بحران گرم شدن زمین را زیر سوال ببرند یا برای آن دلایل دیگری بتراشند.[iv] حتی مقالات «علمی» در نشریات «معتبر» به چاپ رساندند و خلاصه کلی برای حفظ منافع خود و آبروی نفت جنگیدند.
شبیه همین ماجرا در مورد اورانیوم ضعیف شده رخ داده است. گاه «پژوهش»هایی از اینجا و آنجا سر برمیآورد و خطرات استفاده از این فلز را کم اهمیت مینماید. گویا آنچه ما به عنوان «روش علمی» میشناسیم این ظرفیت را دارد که بتوان هر جور نتیجهی مورد نیاز و دلخواهی را به آن تحمیل کرد!
همچنین آن چه که فرهنگ رایج در طبقات متوسط شهروندان آمریکایی (و بسیاری دیگر از مناطق دیگر دنیا) است، در توجیه استفاده از چنین تسلیحاتی بی تاثیر نیست. در این طبقات، مردمان ظاهرا وطنپرستی وجود دارند که عاشق اسلحه و «جنگ بازی»اند. اینان برای خود ایستگاه رادیویی و وب سایت و کمپ شبه نظامی و ایدئولوژی برتری نژادی دارند.
به این نمونه که در یک تالار گفتگوی اینترنتی به نام military photosدیدم توجه کنید:
(در آغاز گفتگو یک نفر فیلم مستندی را دربارهی خطرات اورانیوم ضعیف شده معرفی میکند. پس از او اعضای دیگر سایت سوال و جواب های کوتاهی دربارهی فیلم رد و بدل میکنند. تا میرسیم به این نظر…)
“خوب، داستان جالبی بود.
چند سال پیش همکاری [در ارتش؟] داشتم که روی این قضیهی اورانیوم ضعیف شده خیلی حساس بود. هر روز با یک «حقیقت نما»ی تازه دربارهی آثار وخیم اورانیوم ضعیف شده می آمد سر کار و ملت را دور خود جمع میکرد. اطلاعاتش هم اغلب از منابع به شدت سیاسی تهیه شده بود. بعد از هر یک از «واقعیت»هایی که افاضه میکرد، او را کنار میکشیدم و برایش فیزیک و شیمی مرتبط با «واقعیت»ش را توضیح میدادم. همچنین منابع بیشتری به او معرفی میکردم تا برود و بیشتر یاد بگیرد، بالاخره او یک مهندس بود!
پس از مدتی فهمیدم او دیگر جلوی من از این حرفها نمیزند، اما در غیاب من همچنان سعی میکند دیگران را با خود هم عقیده سازد.
به لطف چند نفر آشنا یک نیزهی 16 اینچی اورانیوم ضعیف شده گیر آوردم: قسمت «باحال» گلوله های ضد زره، منهای غلاف آن. با کمک همکاران دیگر در محل کارم، این نیزه را زیر میز کار او جاساز کردیم. هفتهها گذشت و بالاخره فرصتی پیش آمد که تلهای را که کار گذاشته بودیم، آشکار کنیم. همه دور میزش جمع شدیم و من شروع کردم به خاراندن دستم.
“هی! این التهاب روی دست من یک هفته است که خوب نشده، تازه احساس گیجی هم میکنم….”
دیگری گفت:
” اتفاقا من هم پوستم خراب شده؛ تازه وقتی تو این ساختمون میرم دست به آب سوزش دارم!”
“اوه مرد! فکر می کردم فقط خودم این طوریم! ماتحت منم قرمز شده!”
بعد من میلهی جاسازی شده را از زیر میزش بیرون کشیدم و گفتم: “شاید به خاطر این میلهی اورانیوم ضعیف شده است که ماها این طوری شدیم!”
باید قیافه اش را می دیدید. کاملا مبهوت شده بود. از جا پرید و قبل از بیرون رفتن سرم فریاد زد: “این مردم آزاریه!”
بعد از آن ماجرا او نرمتر شد و دیگر آن قضایا را چندان جدی نگرفت. در کارش هم بهتر شد و دیگر هر روز دنبال یک دلیل تازه برای گیر دادن به اورانیوم ضعیف شده نبود.
اما خودمونیم! نیزهی 16 اینچی اورانیوم عجب ماسماسک باحالیه!”
به این ترتیب خواص فیزیکی فلز اورانیوم، سودجویی بیحد و مرز شرکتهای تسلیحاتی، ظرفیت بالای «روش علمی» برای همسو شدن با خواست هر نظام صاحب قدرتی و ارزشهای محافظهکارانهی رایج در میان انسانها (شهروندان ساده تا سیاستمداران مقتدر)، همه دست به دست هم دادهاند تا این سلاح فاجعهبار همچنان مورد استفاده قرار گیرد.
هم اکنون به جز آمریکا، 16 الی 19 کشور دیگر از جمله روسیه، فرانسه، انگلیس، چین، اسراییل، هند، تایلند، ترکیه، عربستان سعودی و بحرین نیز مجهز به سلاحهایی هستند که در آنها از اورانیوم ضعیف شده استفاده شده است. هر چند تنها آمریکا و انگلیس به استفادهی عملی از آن اذعان کردهاند، اما گفته میشود اسراییل نیز در جنگ لبنان از اورانیوم ضعیف شده استفاده کرده است.
در حالی که گروههای فعال، درگیر دعاوی حقوقی و فعالیت اجتماعی و شِکوه از نابسندگی قوانین موجود در برخورد با این نوع تسلیحات هستند، حکومتهای بیشتری متمایل به تملک چنین سلاحهایی میشوند. سلاحهایی که آثار مخربشان تنها به صحنهی نبرد محدود نمیشود و گاه محیط زندگی ما را تا فرسنگها دورتر، برای هزاران سال آلوده میکنند.
… تنها در یک بازهی زمانی سه هفتهای در اوج جنگ عراق در سال 2003، حدود 1000 تن اورانیوم ضعیف شده به کار رفت!
«زهرا محمد» 5 سال دارد و اهل عراق است. او دچار نوعی اختلال مادرزادی در دستگاه عصبی است. او همچنین به خاطر مشکلات ژنتیکی در هر یک از دستها و پاهایش 6 انگشت دارد. چنین مواردی در خانوادهی پدری و مادریاش بیسابقه بوده است.
***
حقوق تمام عکسها برای عکاس، الکس مسی (Alex Masi) محفوظ است.
پینوشت:
[i]مشخصههای این بیماری عبارتند از تجمع مايع مغزي نخاعي در جمجمه، بزرگ شدن سر، کوچک ماندن مغز، ضعف قواي عقلاني و تشنج.
[ii]نقصان مادرزادی ای که مشخصه ی آن وجود شکاف در ستون فقرات است.
[iii]اشتباه نکنید! اینجا منظور از «قربانیان»، سربازانی هستند که از این سلاحها علیه عراقیها استفاده میکردهاند و خود دچار عوارض بعدی شدهاند. متاسفانه در بسیاری از موارد، مردم کشورهایی مثل آمریکا تنها هنگامی فریاد اعتراضشان بلند میشود که آسیبی به نزدیکان خودشان رسیده باشد. آنها تنها خواستار اینند که بچههایشان را از جنگ برگردانند و در ذهنشان این مسئله آن قدرها هم گویا اهمیت ندارد که به خاطر سلاحهایی که کشور آنها در یک جنگ به کار برده، یک شهر (یا گاه یک منطقه) به همراه تمام ساکنان آن آلوده شدهاند. خیلی وقتها به همین دلیل هم اعتراض آنها گسترده نمیشود و به ثمر نمینشیند.
منابع:
1- عکسها و گزارش Alex Massiاز فلوجه
2- مقاله ی مفصل ویکی پدیا درباره ی اورانیوم ضعیف شده
3- گزارش سازمان بهداشت جهانی درباره ی اورانیوم ضعبف شده.این گزارش همانگونه که از سازمان ملل انتظار می رود، نسبتاً محافظه کارانه نوشته شده است.
4- اطلاعات «انجمن فیزیک سلامت»آمریکا درباره ی اورانیوم ضعیف شده انجمن فیزیک سلامت، سازمانی غیر دولتی با سابقه ی بیش از نیم قرن متشکل از متخصصان سلامت و ایمنی تشعشع است.
5- چند پژوهش که آثار خطرناک آورانیوم ضعیف شده بر روی سلامت را زیر سؤال می برند.به فهرست برخی از نهادهایی که متولی این پژوهش ها بودهاند دقت کنید:
◦ شرکت Randکه وابسته به دولت آمریکا است و در زمینه ی تحقیقات و مشاوره استراتژیک با دولت همکاری می کند.
◦ دولت استرالیا (این پژوهش متعلق به سال 2002– یعنی11سال پیش- است)
◦ آژانس بینالمللی انرژی اتمی (این پژوهش آژانس مربوط به 10سال پیش است)
◦ آزمایشگاه ملی ساندیا، متعلق به شرکت تسلیحاتی لاکهید-مارتین
6- پژوهش های دیگریپس از جنگ اول خلیج فارس در سال 1991انجام شده که نقش اورانیوم ضعیف شده را در «سندرم جنگ خلیج» رد میکنند و در عوض عواملی مانند گازهای سارین و خردل و حشرهکش های مورد استفاده طی جنگ برای رفاه سربازان را عامل اصلی آن می دانند.
7- انکار تغییرات آب و هوای زمین و عوامل آن
منابعی برای مطالعهی بیشتر:
1- اتحادیهی بینالمللی برای ممنوعیت جنگافزارهای اورانیومی.سازمانی مردم نهاد و فعال در زمینهی ممنوعیت اورانیوم ضعیف شده
2- وب سایت اطلاع رسانی ارتش آمریکا در مورد اورانیوم ضعیف شده.
3- مجموعه گزارشهای روزنامهی گاردین دربارهی اورانیوم و آثار آن.مثلاً این مقاله را ببینید: «هدیهی ما برای عراق»