نگهبان گل‌ها (مروری بر زندگی جبار باغچه‌بان)

متن زیر، مروری است بر زندگیِ جبار باغچه‌بان. باغچه‌بان، یکی از مجاهدان بزرگ تاریخ آموزش و پروش ایران است. او در عرصه‌های مختلف، متعهدانه و خلاقانه به مبارزه پرداخت و…

ادامه خواندننگهبان گل‌ها (مروری بر زندگی جبار باغچه‌بان)
رستگاری مشترک (زندگی و اندیشه های پائولو فِرِیره)

(دریافت متن مناسب چاپ این مقاله به صورت PDF)

C:\Users\Who are you\Desktop\فریره\images (1).jpg

راهنمایی برای والدین، معلمان، برنامه‌ریزانِ آموزشی و تمامی کسانی که می‌خواهند به شکوفایی خود و دیگران یاری برسانند


فهرست مطالب

? مقدمه: چرا باید پائولو فریره را شناخت؟ 

? فصل اول: سال‌شمار و زندگی‌نامه 

? فصل دوم: انسان در نگاه فریره 

? فصل سوم: جامعه‌ در نگاه فریره 

? فصل چهارم: از آموزش سلطه‌گر به سوی آموزش رهایی‌بخش 

1- «آموزش، عملی سیاسی است» 

2- آموزش را از تفکر بانکی (آرشیوی/ بایگانی) آزاد کنید! 

3- «کلید راهگشای آموزش: گفت‌وشنود» 

4- پرسش و تلاش برای کشف رازهای دنیا 

5- آگاهی به این‌که ما جهان را می‌سازیم 

6- به کودکان، امکان انتخاب بدهیم 

7- تجربه! 

8- آموزش، یک فرایند تربیتی است. 

9- آموزش و پرورش عبارت است از حرکت به سوی تحول انتقادی 

? فصل پنجم: نمونه‌ای اجرایی از رویکرد فریره 

? فصل ششم: طرح آموزشی خود را از دیدگاه فریره بازخوانی کنید 

پیوست 1: برخی از ویژگی‌های مهم سوسیالیسم 

پیوست 2: عشق، فروتنی، ایمان (باور)، امید، تفکر انتقادی 

منابع

مقدمه: چرا باید پائولو فریره را شناخت؟

«فریره روان‌شناسی است- البته بدون ظاهری رسمی و حرفه‌ای- که نظرات خود از زندگی، انسان و رشد را در بطن کار با مردم و توده‌های مردم در فقیرترین محله‌های برزیل و شیلی و گینه‌بیسائو به دست آورده است. او از آن‌جا که کار مستقیم و رو در رو با مردم داشت، و از آن‌جا که برای شناخت و درک آدم‌ها، رویی گشاده داشت، موفق شد شناختی عمیق و متفاوت از انسان به دست بیاورد. […]

او انسان را در بطن جامعه می‌بیند و از طریق حضور و مشارکت با سایر مردم در جامعه، به ارتقای خود و دیگران اقدام می‌کند.

انسانی که فریره معرفی می‌کند، برای آگاهی خود می‌کوشد، از موانع و محدودیت‌هایی که برای او ساخته‌اند عبور می‌کند، شک می‌کند و سکوت خود را می‌شکند.

انسان فریره، همان‌قدر که منتقد است، اهل گفت‌وشنود است؛ رؤیاپرداز است؛ خلق می‌کند و به زندگی و آینده امیدوار است.»

(یوسفی: 1394، ص 15)

(بیشتر…)

ادامه خواندنرستگاری مشترک (زندگی و اندیشه های پائولو فِرِیره)
هفت تصور غلط که تبلیغات تجاری در ما ایجاد می‌کنند

(دریافت متن مناسب چاپ به صورت PDF)

در نیمه‌ی دوم قرن بیستم، در جهان غرب، حرکت‌های گروهی‌ مختلفی شکل گرفت که درصدد بودند تا به جای سبک‌ زندگی مصرف‌گرایانه، شکلی دیگر از زندگی را تجربه کرده و معنای زندگی را در چیزی غیر از مصرف جستجو کنند. یکی از این جنبش‌ها، «مینیمالیسم[1]» نام دارد.

«مینیمالیسم» جنبشی است که معتقد است با جمع‌آوری انواع دارایی‌ها و تملّکات، نمی‌توان به شادکامی رسید و رازِ سعادت، در داشتنِ کمتر و زیستن بیش‌تر است. یکی از نویسندگان این جنبش، آن را چنین توصیف می‌کند:

مینیمالیسم، وسیله‌ای است که شما را در یافتن آزادی یاری می‌کند؛ آزادی از ترس، آزادی از اضطراب، آزادی از سردرگمی، آزادی از حس گناه، آزادی از افسردگی، آزادی از فریب‌های فرهنگ مصرفی‌ای که ما خود را در آن محصور کرده‌ایم. آزادی واقعی.

این جنبش، مقصودش این نیست که مالکیت چیزهایِ مادی، مطلقا و در همه‌ی شرایط غلط است. مسأله‌ی دنیای فعلی، معنایی است که ما به اشیاء و کالاها می‌دهیم: ما گرایش داریم به اینکه به وسایل‌مان معنایی بیش از اندازه بدهیم و بی‌اعتنا باشیم نسبت به سلامت‌مان، روابط‌مان، علائق‌مان، رشد فردی‌مان و آرزویمان برای وقف کردنِ تمامِ وجود خویش به چیزی فراتر از خودمان.[2]

متن حاضر نوشته‌ای است از «جوشوآ بِکِر[3]» که خود از افراد مطرحِ این جنبش می‌باشد. متن حاضر، یکی از نوشته‌های کوتاه اوست که از بسیاری جهات آموزنده است[4].

(بیشتر…)

ادامه خواندنهفت تصور غلط که تبلیغات تجاری در ما ایجاد می‌کنند
ایسلند و مسأله‌ی جوانان

دریافت فایل PDF تنظیم‌شده برای چاپ

مؤلف: اِما یانگ

مترجم: محمد معماریان

منبع: وب‌سایت «ترجمان»

۲۵سال پیش، جوانان ایسلندی از نظر سوءمصرف مواد مخدر، الکل و استعمال دخانیات ناسالم‌ترین جوانان اروپا بودند. اما این کشور توانسته است طی برنامه‌ای طولانی‌مدت به شکلی اعجاب‌آور مصرف الکل و مواد را میان جوانان کاهش دهد و استعمال دخانیات را به کمترین حد میان کشورهای اروپایی برساند. کلید این موفقیت تغییر دسته‌ای از نگرش‌ها و مواجهۀ رو در رو با مسئله بوده است: اگر جوانان به هروئین معتاد می‌شوند، چرا به ورزش و هنر نشوند؟

***

اندکی به ساعت سه بعدازظهر یک جمعۀ آفتابی مانده و پارک لاگردالر در نزدیکی مرکز ریکیاویک پایتخت ایسلند عملاً متروکه به‌نظر می‌رسد. هرازگاه آدم بزرگ‌سالی با کالسکۀ کودکی به چشم می‌خورد اما دورتادورِ پارک را مجتمع‌های مسکونی و خانه‌ها پر کرده‌اند و مدرسه هم که تعطیل است؛ پس بچه‌ها کجایند؟

گودبرگ یانسون، روان‌شناس ایسلندی، و هاروی میلکمن، استاد آمریکایی روان‌شناسی که قدری از سال را در دانشگاه ریکیاویک تدریس می‌کند، همراه من هستند. گودبرگ می‌گوید که بیست سال پیش، نوجوان‌های ایسلندی در صدر فهرست مشروب‌خواران جوان اروپا بودند. میلکمن اضافه می‌کند: «شب جمعه نمی‌توانستید در خیابان‌های مرکز ریکیاویک قدم بزنید چون امن به نظر نمی‌آمد. نوجوانانِ مست، دسته به دسته، با شما دست به یقه می‌شدند.» (بیشتر…)

ادامه خواندنایسلند و مسأله‌ی جوانان

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد