خواب آلود

شب است. وارکا، پرستاری کوچک، دختری سیزده ساله، گهواره‌ای را تکان می‌دهد که طفلی در آن دراز کشیده‌است. وارکا به آرامی زمزمه می‌کند:«‌بخواب ای طفلکم حالا، كه می‌خوانم برات لالا»چراغ…

ادامه خواندنخواب آلود
دانشجو

در ابتدا هوا خوب و آرام بود. باسترک‌ها می‌خواندند و از مرداب‌ها صدای یکنواخت و رقت‌انگیز موجودی زنده، صدایی مثل دمیدن در یک بطری خالی به‌گوش می‌رسید. پاشله‌ای پرواز می‌کرد…

ادامه خواندندانشجو

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد