چقدر کافیست؟(جامعه ی مصرفی و آینده ی زمین)؛
نویسنده: آلن درنینگ
ترجمه: عبدالحسین وهّاب زاده
انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد
“… در پنجاه سال گذشته خرید کالای بیشتر و دستیابی به “چیزهای” فراوان تر، بالاترین هدف مردم در کشورهای صنعتی غرب بوده است…
…با این وجود آیا این وضع، آنها را خوشبخت تر نموده است؟ نظرسنجی ها حاکی از آن است که پاسخ این سوال منفی است. ما در یک دور باطل از کار بیشتر، کالای مصرفی بیشتر و در نتیجه تخریب گسترده تر زمین گرفتار آمده ایم.
کتاب “چقدر کافیست؟” نیاز به شکستن این دور باطل را روشن می کند…همه ی پدر و مادرها می­خواهند که زندگی بهتری به فرزندان خود بدهند، اما بایستی این مسئله را درک کرد که این زندگی بهتر نمی تواند از اتومبیل بیشتر، کولر گازی بیشتر، غذای یخ زده و آماده ی بیشتر و مراکز خرید بزرگترتشکیل شده باشد. بهتر آن است که دنیایی را به فرزندان خود واگذاریمکه امکان برآوردن نیاز همگان به غذا، آموزش، کار مطلوب، سرپناه و بهداشت مناسب در آن گسترش یافته نه اینکه نقصان گرفته باشد. این کار فقط به شرطی امکان دارد که مردم جوامع مصرفی، شیوه ی زندگی خود را دگرگون کنند.”
*      *      *
کتاب “چقدر کافیست؟” سومین کتاب از مجموعه کتاب های “هشدارهای محیط زیست” به حساب می آید. ترجمه ی این کتاب، ترجمه ای روان و مناسب است، با این همه زبان آلن درنینگ، نویسنده ی کتاب، دقیق و تا حدودی سنگین است. به همین خاطر، این کتاب به مخاطبانی جدی تر و عمیق تر احتیاج دارد.
محتویات و مطالب کتاب، سرشار از مثال ها و آمارهای مختلفی است که تقریبا تمامی آنها نکته ای مهم و هشداردهنده را در درون خود دارند و همین امر، به کیفیت کتاب افزوده و توجه مخاطب را به سطر سطر کتاب گره می زند. هم چنین، نویسنده در بررسی و ارزیابی شرایط، امیدوار و در عین حال واقع بین است.
کتاب، از سه فصل تشکیل شده است. فصل اول با عنوان ارزیابی مصرف شامل چهار بخش می شود:
1-معمای مصرف: در این فصل، نویسنده با ارائه ی شواهد و توضیحات مختلف نشان می دهد که چرا پرداختن به مسئله ی مصرف ضروری است و سعی می کند تا مخاطبان خود، یعنی همه ی انسان های جهان را، از سرخوشی و بی اعتنایی نسبت به وضعی که در آن هستند، به سمت درک بحران سوق دهد.
altویکتور لبو، تحلیل گر…، چنین اعلام می کند:” اقتصاد فوق العاده بارآور ما…چنین می طلبد که ما مصرف را به شیوه ی زندگی خویش بدل کنیم، خرید و مصرف کالاها را به صورت آیین درآوریم، می طلبد که اقناع خود و اقناع روح خود را در مصرف بجوییم. ما نیازمند آن ایم که چیزها مصرف شوند، بسوزند، فرسوده و تعویض شوند و با سرعتی رو به تزاید اسقاط گردند.” اغلب مردم در تمدن های غربی به این فراخوان لبو لبیک گفته اند و به نظر می رسد که سایر مردم جهان نیز قصد پیروی از آن را داشته باشند.
alt خط اوج گیرنده ی مصرف که نمایانگر پیشرفت جامعه ی مصرفی به حساب می آید، از دیدگاهی دیگر شاخص اوج گرفتن صدمات زیست محیطی است.
alt بدتر از آن اینکه ظاهرا در جریان هجوم به سمت ثروت، دو سرچشمه ی اصلی رضایت خاطر بشر، یعنی روابط اجتماعی و اوقات فراغت، می خشکد و راکد می ماند.
alt …پس باید دید که چه قدر کافیست؟…آیا امکان دارد که همه ی مردم دنیا به راحتی زندگی کنند بدون آن که از سلامت طبیعی این کره بکاهند؟ آیا همه ی مردم دنیا می توانند سیستم حرارت مرکزی، یخچال، خشک­کن لباس، اتومبیل، کولر گازی، استخر شنای آب گرم، هواپیما و یا خانه ی دوم داشته باشند؟
بسیاری از این پرسش ها را نمی توان با قاطعیت جواب داد اما در عین حال، طرح این سوال ها برای ما مردم جوامع مصرفی یک ضرورت است.
2-جامعه ی مصرفی: در این فصل به جایگاه مصرف در جامعه پرداخته می شود. طبقه بندی اجتماعی بر طبق میزان مصرف و اثر این عامل بر جامعه، بخش هایی از این فصل را تشکیل می دهند.
altبدون شک به نظر اکثر ما، در جامعه مصرفی طرح این موضوع که زندگی ما به طرز استثنایی با بریز و بپاش همراه است، بعید خواهد بود. مگر نه اینکه ما در مقایسه با ثروتمندان زندگی مختصری داریم و برای رسیدن به اهداف خود می بایست کوشش کنیم؟ درست همان طور که یک پنجم بالای جمعیت جهان، این طبقه ی مصرفی، باعث می شوند که دیگران فقیر به نظر آیند، یک پنجم بالای طبقه ی مصرفی، یعنی ثروتمندان، نیز موجب می شوند که بقیه ی افراد طبقه ی مصرفی، محروم جلوه کنند.
alt یکی از دانشجویان می گوید:”ما مردم ژاپن از نظر مادی وضع خوبی داریم اما هرگز در خانه نیستیم…هرگز وقت آن را نداریم که به خودمان برسیم و ببینیم در زندگی به دنبال چه بایستی بگردیم.”
3-پاداش های فریبکارانه ی مصرف: در این فصل، نویسنده انگیزه هایی که انسان ها را به سمت مصرف هر چه بیشتر سوق می دهد بررسی می کند و نشان می دهد که مصرف به هیچ وجه قادر نبوده است که به آرزوهایی که وعده داده است، پاسخ دهد. از همین روست که باید برای پاسخ به نیازهای بنیادینی همچون احساس رضایت و خشنودی، به سراغ فعالیت های اصیل تری رفت و با کاستن از خدای وارگی مصرف، نقش آن را در زندگی محدود و مشخص نمود.
altاگر امیال بشری را در واقع پایانی نیست، پس مصرف نیز در نهایت نمی تواند رضایت خاطر فراهم آورد و این یکی از نتایجی است که در نظریه ی اقتصاد به آن توجه نشده است.
altسالخوردگان…نگران فرزندان خود بوده اند که…دنیایی شدیدا مادی آنها را با خود می برد. آنها نگران جوانان بیکار و لاابالی ای بوده اند که بی خیالی شان برای آنها قابل درک نیست. این جوانان احساس انزوا و بریدگی از جامعه و همسایگان دارند. به نظر آنها فراوانی و رفاه، پیوندهای متقابل یاوری را، که سختی زندگی گذشته آن را برقرار کرده بود، از هم گسسته است. در نتیجه این گروه روزهای خود را در اتاق شان، هر یک نشسته در مقابل تلویزیون خود، سپری می کنند.
altدر واقع به نظر می رسد که استحکام روابط اجتماعی و کیفیت فراغت، که هر دو از عوامل اصلی تعیین کننده ی خشنودی در زندگی اند، به همان اندازه که در طبقه ی مصرفی بهبود یافته، کاهش نیز یافته است. لذا شاید جامعه ی مصرفی با بالا بردن درآمد موجب فقر ما شده است.
4-هزینه های زیست محیطی مصرف: در برآورده هزینه های یک کالا یا خدمات، معمولا به هزینه های معمول آن توجه می شود و در حسابرسی های فعلی، اینکه تولید محصول به چه بهای زیست محیطی تمام شده، جزئی از هزینه ها به شمار نمی آید. این فصل، درصدد است نشان دهد که نوع زیست روزانه ی هر یک از طبقات جامعه، چه هزینه هایی محیط زیستی ای را دارد.
alt…چه می خوریم و می آشامیم؛ رفت و آمد ما به چه ترتیب است؛ و آنچه می خریم و مصرف می کنیم. در هر یک از این موارد مردم دنیا در طیف وسیعی به طور نابرابر توزیع شده اند، به طوری که مصرف مردم در پایین این طیف بسیار کمتر از حد سلامت خود آنها و در رأس آن بیش از حد سلامت زمین است.
فصل بعدی این کتاب، “در جستجوی قناعت” نام دارد. این فصل از سه بخش تشکیل شده است: “آب و غذا”؛ “جنبش پاک” و “مواد، ضرورت زندگی”. در هر یک از بخش های این فصل، مسائل زیست محیطی مرتبط با موضوع بررسی شده و سپس از تلاش هایی گفته که می توان برای حل مسائل انجام داد.
 1-آب و غذا:
alt غذاخوری های دانشجویی دانشکده های سنت اولاف و کارلتون در مینه سوتا و دانشکده ی هندریسک در آرکانزاس نیز به توصیه ی گروه های دانشجویی طرفدار محیط زیست، شروع به خرید از کشاورزان محلی کرده اند.
alt لذا هدف نهاییِ اصلاح سیستم غذا و نوشیدنی جهان نبایستی آن باشد که طبقات فقیر و متوسط را به سطح طبقه ی مصرفی ارتقاء دهد بلکه می باید این سه طبقه را به یکدیگر نزدیک نماید.
2-جنبش پاک:
altعلاوه بر ایجاد آلودگی و مصرف منابع، جا دادن اتومبیل ها نیز اثرات چشمگیری بر این کره داشته است. جاده ها، پارکینگ ها و سایر فضاهای اختصاص یافته به اتومبیل در امریکا، نیمی از فضای شهری را اشغال می کند.
alt اما تغییر سیستم رفت و آمد طبقه ی مصرفی از هواپیما و اتومبیل به سمت دوچرخه، اتوبوس و قطار هنوز هم یک پیشنهاد افراطی و حاد تلقی می شود و فقط وقتی می توان به چنین تغییرات شدیدی دست یافت که فشار همگانیِ شدید و به خوبی سازمان یافته ای در بین باشد.
alt ریکاردو نِوِساز ریودوژانیرو (برزیل)، با سازمان دادن یک مبارزه، شهرداری را وادار ساخت تا در همه ی راه های عمده ی شهر، خطوط مخصوص دوچرخه را در نظر بگیرند. وقتی شهرداری شروع به اجرای این کار نمود، ریکاردو و همکارانش خود مسئولیت این کار را بر عهده گرفتند. آنها در حین خط کشی مسیرهای دوچرخه، با نصب پلاکارد مردم را به دوچرخه سواری ترغیب می کردند.
altطبقه ی مصرفی و طبقه ی پیادورو، بایستی در بین راه به هم برسند و دوچرخه سواری، اتوبوس و قطار را برگزینند.
3-مواد،ضرورت زندگی:
altبه نظر می رسد که هرچه درآمد فزونی می گیرد، میل به مواظبت از اشیاء مادی کاهش می یابد.
altاقتصاد مادی ما مردم طبقه ی مصرفی، در چنبره ی بشته بندی بیش از حد، تولید یکبار مصرف، از رده خارج شدن سریع، کالاهای غیرقابل تعمیر و مُدهای هردم-به یک-رنگ گرفتار آمده است.
altآلمانی ها در مهار ضایعات مادی طبقات مصرفی، نقش رهبری را داشته اند. طرفداران محیط زیست در آلمان در 1991، وقتی وزیر محیط زیست آلمان…طرح همه جانبه ای برای کاستن از ضایعات بسته بندی را مطرح نمود، به پیروزی تکان دهنده ای دست یافتند. صنایع آلمان بایستی تا سال 1995 قسمت عمده ی مواد بسته بندی مصرفی خود که شامل مقوا، کاغذ، پلاستیک، شیشه و فلز می شود همراه با بسیاری از کالاهای مصرفی فرسوده از قبیل اتومبیل و وسائل خانگی را جمع آوری، بازچرخش و دوباره به مصرف برسانند.
altمهار ضایعات، حفظ و تعمیر اشیاء، مصرف مجدد و بازچرخش آنها: مراقبت از زمین یعنی مراقبت از آنچه ما از زمین می گیریم.
آخرین فصل کتاب، “مهار مصرف گرایی” نام دارد. این فصل نیز از سه بخش تشکیل شده است. در بخش اول با عنوان “افسانه ی مصرف یا سقوط“، به یکی از اصلی ترین ادلّه ی مخالفان کاهش مصرف توضیح داده شده و نقد می گردد. بر اساس این استدلال ظاهرا بی عیب و نقص ” اگر خرید در کار نباشد، فروشی نیز نخواهد بود و در آن صورت برای کسی نیز کاری وجود نخواهد داشت.”
بخش دوم، “کاشت نیاز” نام دارد و به نقش  این عامل در شیوع مصرف گرایی و دامن زدن به تخریب محیط زیست پرداخته می شود. در این دو بخش اخیر، نقدهای صورت گرفته، با پیشنهاداتی عملی برای بهبود همراه است. با این همه، دعوت به رفتن به سمت تغییرات و اصلاح وضع موجود، به طور کامل تر، در فصل پایانی انجام می شود: “فرهنگ تداوم.”
1-افسانه ی مصرف یا سقوط:
alt …خلاصه آن که در یک کره ی در حال مرگ، کسب و کار رونقی نخواهد داشت. به این ترتیب، اینکه گفته شود بحث کاستن از مصرف بر علیه کارگرانی است که شغل خود را از دست می دهند، شبیه آن است که گفته شود بحث از صلح نیز بر علیه کارگرانی است که در صنایع اسلحه سازی مشغول به کارند.
2-کاشت نیاز:
altتبلیغات­چی ها با گره زدن کالاهای خود به اشتیاق ازلیِ روح بشر، در او نیاز می کارند.
altمهارکردن زیاده روی های بازاریاب ها و محدود نمودن آگهی های تبلیغاتی به حدّ نقش منطقی اطلاع رسانی آنها به مشتریان، کاری است که انجام آن نیازمند اصلاح بنیادی صنایع است؛ اصلاحی که بدون وجود جنبش های کاملا سازمان یافته ی مردمی امکان پذیر نخواهد شد.
altگروه “اقدام برای کودکان”، که یک گروه شهروندی مستقر در بوستون است، در 1990 به موفقیتی دست یافت. در این سال کنگره ی امریکا هر نوع تبلیغ تجاری تلویزیونی را که هدفش کودکان باشد ممنوع ساخت.
altسازمان های رسمی و غیررسمی در سراسر امریکا، اروپا و ژاپن برنامه های “برچسب سبز” را شروع کرده اند که هدفش هدایت مردم به سمت کالاهایی است که از نظر زیست محیطی برتری دارند.
رشد مصرف گرایی سبز، خود علامت امیدوارکننده ای است. وقتی خریداران با ملاحظات زیست محیطی به فروشگاه ها بروند، شرکت ها چاره ای ندارند جز اینکه بوم شناسی را جدی تر از گذشته بگیرند.
altموسسه ی غیرانتفاعی “مرکز مطالعات تجاری” در واشنگتن، خواستار پایان بخشیدن به پخش آگهی در لابه لای نمایش فیلم ها، اعلام مدارس به عنوان مناطق عاری از تبلیغ و بازنگری مقررات مالیاتی به منظور بستن مالیات بر هزینه هایی شده که صرف تبلیغات می شود.
alt دایان گرینهاز شهر آندوور در کنتیکت، مردم را ترغیب نمود تا در “هفته ی بدون تلویزیون” به او ملحق شوند.
3-فرهنگ تداوم:
altاولین گام این اصلاحات هیچ پیچیدگی ای ندارد. بایستی مصرف کنندگان را از صدماتی که به این کره وارد می کنند و شیوه ی دوری از آن آگاه ساخت…وقتی اکثر مردم اتومبیل بزرگی را دیدند و با دیدنش ابتدا به آلودگی هوای ناشی از آن اندیشیدند و نه به شأن و مرتبه ی حاصل از آن، در آن هنگام است که اخلاقیات زیست محیطی زاده خواهد شد. به همین ترتیب وقتی اکثر مردم از دیدن بسته بندی زاید، محصولات یک بار مصرف و یا دیدن یک مرکز خرید جدید به خشم آمدند و آن را جنایتی علیه نوه های خود دیدند، مصرف گرایی رو به افول می گذارد.
altفلسفه ی قناعت، ریشه های کهنی در گذشته ی بشریت دارد. همه ی صالحین از بودا تا محمد، مادی گرایی را نکوهش کرده اند و دستورات مذاهب جهان انباشته از هشدار بر علیه شیطان اسراف و زیاده روی است.
alt آینده ی زمین در گرو آن است که آیا ما مصرف کنندگان که…نیازهای مادی خود را کاملا تأمین کرده ایم، می توانیم برای ارضاء [روح] خود به منابع غیرمادی روی آوریم یا خیر. آیا ما که تعیین کننده ی اهداف توسعه در جهان بوده ایم، اکنون توان آن را داریم که فورا راه جدیدی را برای زندگی طرح ریزی کنیم که ساده تر و رضایت بخش تر باشد؟ آیا پس از اختراع اتومبیل و هواپیما می توانیم به دوچرخه، اتوبوس و قطار بازگردیم؟ ما که در ایجاد مراکز خرید و توسعه ی افسار گسیخته ی شهری پیشگام بوده ایم، می توانیم سکونت­گاه هایی دوباره خلق کنیم که مقیاس انسانی تری داشته و در آن تجارت را نه هدف بلکه فرع بر زندکی اجتماعی بدانیم؟
altو بالاخره پذیرفتن و زندگی کردن با قناعت، به جای اسراف، یعنی بازگشت به آنچه به زبان فرهنگی خانه ی انسانی نامیده می شود: بازگشت به نظم کهن خانوادهف جامعه، کار خوب و زندگی خوب، احترام به مهارت و خلاقیت، بازگشت به نبض آرامتری از زندگی، آرام تا بدان حد که امکان دیدن غروب خورشید و گام زدن بر کناره ی آب را میسر کند، بازگشت به جوامعی که ارزش آن را داشته باشند که بتوان عمری را در آنها صرف کرد، و بازگشت به مکان های آشنایی در محل که خاطرات نسل ها را در خود حفظ کرده باشند.