معمای کیسه فلفل
وقتی پیتر و دوستش پل با هم کار میکنند میتوانند در 20 دقیقه یک کیسه پر از فلفل ترشی بچینند. پل و دوستش پرکینز، با هم این کار را در 30 دقیقه انجام میدهند؛ و اگر پیتر و پرکینز با هم کار کنند، چیدن یک کیسه فلفل 40 دقیقه طول میکشد. حال اگر پیتر بخواهد به تنهایی یک کیسه فلفل بچیند در چه مدت زمانی میتواند این کار را انجام دهد؟
(معماهای ممتاز ریاضی- هوارد پی.داینزمن- مترجم: غلامرضا یاسی پور- چاپ دوم زمستان 78- انتشارات الهادی قم)
مهره متفاوت را پیدا کنید
12 مهره داریم که به نظر کاملاً یکسان میرسند، اما میدانیم که وزن یکی از آنها از اندکی با بقیه متفاوت است. برای مقایسهی وزن مهرهها با هم یک ترازوی دو کفهای دقیق در اختیار داریم. چطور میتوان با تنها 3 بار مقایسهی وزن مهرهها توسط ترازو مهرهی متفاوت را پیدا کرد و مشخص کرد که آن مهره از بقیه سنگینتر است یا سبکتر؟
جهانگرد در کویر
جهانگردی قصد دارد از میان یک کویر خشک و بی آب و علف عبور کند. این سفر با پای پیاده 6 روز طول میکشد. اگر او و همراهانش، هر کدام قادر باشند فقط به اندازهی مصرف 4 روز یک نفر آب و غذا همراه ببرند، برای عبور از میان این کویر باید حداقل چند نفر همراه جهانگرد راهی سفر شوند؟
(معماهایی برای تیز هوشان- استیلراودل- مترجم: ضرغام سپهری زاده- چاپ سوم 1383- انتشارات مدرسه)
لیوان و چوب کبریت
چهار لیوان را وارونه روی میز قرار دهید. آیا میتوانید با 4 چوب کبریت پلی برروی این چهار لیوان درست کنید و لیوان پنجم را هم روی این پل بگذارید، با این شرط که فقط یک سر هر چوب کبریت روی یک لیوان باشد؟
سرخپوستهای خالدار
در روزگاران گذشته در میان سرخپوستان قبیلهای زندگی میکرد که افراد آن باهوش و از قدرت استدلال قوی بهرهمند بودند.
در آخرین روز یکی از سالها رئیس قبیله ساعت هشت صبح، تمام افراد قبیله را جمع کرد و به آنها گفت: «نیمه شب امشب همزمان با تحویل سال بر پیشانی تعدادی از شما خال سیاهی ظاهر خواهد شد. حضور چنین افرادی در قبیله خوشیمن نیست و اگر آنها از قبیله خارج نشوند همهی افراد قبیله گرفتار بلایی سخت خواهند شد. از فردا صبح به بعد هر کس در هر روز که فهمید خال سیاهی بر روی پیشانیاش ظاهر شده باید تا قبل از غروب آفتاب همان روز از قبیله بیرون برود.»
دقیقاً همانطور که رئیس قبیله پیشبینی کرده بود، تعدادی از سرخپوستان دارای خال سیاهی بر پیشانیشان شدند و هر کدام بسته به اینکه در چه روزی از خالدار بودن خود آگاه میشد، تا قبل از غروب آفتاب آن روز اسباب و اثاثیهاش را جمع میکرد و از قبیله خارج میشد.
در صبح روز سیزدهم سال نو رئیس قبیله سرخپوستان را در میدان اصلی شهر جمع کرد و با خوشحالی به آنها گفت که دیگر جای هیچ نگرانی نیست، چون تمام افراد خالدار از قبیله رفتهاند.
سوال اینک این است که در لحظهی تحویل سال نو، در این قبیله دقیقا” چند نفر خال دار شدند؟
فقط به این توجه کنید که هیچ کس تا وقتی که از خالدار بودن خود مطمئن نشده از قبیله خارج نخواهد شد. به علاوه هیچ کس به هیچ شکلی خالدار بودن کس دیگری را به او اطلاع نمیدهد، و هیچ کس هم از آینه و اجسامی که بتوان صورت خود را درون آنها دید، مثل آب و غیره، استفاده نمیکند.