چه چیز ما را به جهنم در آورد؟- نسخه‌ی مخصوص چاپ

  • پیامبر اکرم(ص): از بهترین اعمال در نزد خدا، خنک‌کردن جگرهای سوخته و سیرکردن شکم‌های گرسنه است. سوگند به آن کس که جان محمّد به دست اوست، به من ایمان نیاورده است آن بنده‌ای که سیر بخوابد و برادر (یا همسایه) مسلمانش گرسنه باشد. (ترجمه الحیاة، ج 5، ص304)
  • سوره ماعون، 3-1: آیا كسى را كه [روز] جزا را دروغ می‌انگارد، شناختی؟ * این همان كس است كه یتیم را به سختى مى‌رانَد، * و به خوراك دادن بینوا ترغیب نمى‌كند.
  • سوره بلد، 18-10: و هر دو راه [خیر و شر] را بدو [=انسان] نمودیم؛ * و[لى‌] نخواست از گردنه بالا رود! * و تو چه دانى كه آن گردنه [سخت‌] چیست؟ * بنده‌اى را آزاد كردن، * یا در روز گرسنگى، طعام دادن؛ * به یتیمى خویشاوند، * یا بینوایى خاك‌نشین. * و آنگاه از زمره‌ی كسانى بودن كه ایمان آورده و یکدیگر را به شكیبایى و به مهربانى سفارش كرده‌اند؛ * اینانند مبارکان.
  • سوره فجر، 20-17: ولى‌ نه، بلكه‌ یتیم‌ را نمى‌نوازید؛ * و بر خوراک [دادن‌] بینوا‌ یکدیگر‌ را برنمى‌انگیزید؛ * و میراث‌ [ضعیفان‌] را چپاولگرانه‌ مى‌خورید؛ * و مال را دوست دارید‌، دوست داشتنى‌ بسیار‌.
  • سوره همزه، 3-2: مالى گرد آورد و برشمردش؛ * پندارد كه مالش او را جاویدان كرده‌ است.
  • سوره شعراء، 129-128: آیا بر هر تپه‌اى بنایى مى‌سازید كه [در آن‌] دست به بیهوده‌كارى زنید؟ * و كاخ‌هاى استوار مى‌گیرید به امید آنكه جاودانه بمانید؟
  • سوره سبأ، 34: و [ما] در هیچ شهرى هشداردهنده‌اى نفرستادیم جز آنكه خوشگذرانان آنها گفتند: «ما به آنچه شما بدان فرستاده شده‌اید كافریم.»
  • سوره مدثر، 47-42: [اهل بهشت، از مجرمان می‌پرسند:] «چه چیز شما را در آتش [= سَقَر] درآورد؟» * گویند: “از نمازگزاران نبودیم، * و بینوایان را غذا نمى‌دادیم، * و با بیهوده‌گویان بیهوده‌گویی می‌کردیم، * و روز جزا را دروغ می‌شمردیم، * تا مرگ ما در رسید […]».

  • سوره یس، 47: و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزى داده انفاق كنید»، كسانى كه كافر شده‌اند، به آنان كه ایمان آورده‌اند، مى‌گویند: «آیا كسى را خوراک دهیم كه اگر خدا مى‌خواست [خودش‌] وى را مى‌خورانید؟ شما جز در گمراهىِ آشكارى [بیش‌] نیستید.»
  • پیامبر اکرم(ص): خداوند در روز قیامت به مردم آبادی‌ای که در آن کسی شب را گرسنه به روز رسانده نگاه نمی‌کند. (ترجمه الحیاة، ج 4، ص 547)
  • امام علی(ع) به روایت امام جعفر صادق(ع): خدا بر مردمان ثروتمند واجب كرده است كه به ‌اندازه‌ی نیاز فقیران به ایشان بدهند؛ پس اگر فقیران سقوط كنند، یا رنج كار آنان را از پا در آورد، یا برهنه بمانند، سبب آن، خودداری ثروتمندان از رساندن حق فقیران به ایشان است، و خدا در روز قیامت در این باره به حساب ایشان خواهد رسید و با عذابی دردناك كیفرشان خواهد داد. (ترجمه الحیاة، ج3، ص 350)
  • پیامبر اکرم(ص): نزدیک است که فقر به کفر انجامد. (میزان‌الحکمه، ص4655)
  • پیامبراکرم(ص): خدا را به یاد فرمانروایان امتم پس از خود می‌آورم … [و از آنان می‌خواهم که] مردم را به فقر گرفتار نکنند که [در این صورت مردمان] کافر شوند و از دین بیرون روند، و درِ خانه‌ی خود را به روی مردم مبندند که در این صورت قدرتمندان و توانگران ایشان، ضعیفانشان را خواهند خورد! (ترجمه الحیاة، ج3،ص522)
  • امام علی(ع): خداوند از علما پیمان گرفته است كه در برابر سیر خواری ستمگر و گرسنگی مظلوم سكوت نكنند. (نهج‌البلاغه، خطبه 3)
  • امام كاظم(ع): خداوند هيچ نوع از انواع مال را به حال خود رها نكرده است، بلكه همه را تقسيم كرده و به هر صاحب حقى، از خاص و عام و فقیران و مسکینان، و هر گروه از مردم، حقشان را داده [و معيّن كرده] است. [امام(ع) آنگاه فرمود:] اگر در ميان مردم عدالت اجرا شود، همه بى‏نياز خواهند شد. (ترجمه الحیاة، ج5، ص325)
  • امام حسین(ع) [در خطبه‌ای که در سرزمین منا ایراد نمودند:] خداوند می‌فرماید: «مردان و زنان با ایمان، دوستان یکدیگرند، که به کارهاى پسندیده وامى‌دارند، و از کارهاى ناپسند باز مى‌دارند.» [سوره‌ی توبه، 71]. خداوند از امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک واجب آغاز کرد، زیرا می‌دانست که اگر این [فریضه] ادا شود و بر پا گردد، همه‌ی فرایض، از آسان و دشوار، بر پا می‌شوند؛ چرا که امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام است، به همراه بازگرداندن حقوق ستمدیدگان و مخالفت با ستمگر و تقسیم [عادلانه] ثروت‌های عمومی و غنایم و گرفتن زکات از جای خود و صرف آن در مواردی که باید.
    […] کوران و گنگان و بیماران زمینگیر در شهرها به حال خود رها شده‌اند و به آن‌ها ترحمی نمی‌شود. [با این حال،] شما به کاری که شایسته‌تان است برنمی‌خیزید و دیگران را نیز در این راه مدد نمی‌رسانید و با مسامحه و سازش با ظالمان خود را آسوده می‌دارید. این همه، از جمله چیزهایی است که خدا شما را بدان فرمان داده است.
    […] [شما] ناتوانان را به دست ایشان [= ستمگران] تسلیم کردید که یا همچون برده مقهور باشند و یا همچون مستضعفی برای اداره امور زندگی، [در دست ایشان] اسیر. در کشورداری به اندیشه خود هر چه می‌خواهند می‌کنند و در اقتدای به اشرار و گستاخی نسبت به خدای جبّار، با پیروی هوای نفس، کار را به رسوایی می‌کشانند. بر منبر هر شهر از شهرهای ایشان خطیبی است که بانگ برمی‌دارد و آنچه می‌خواهد می‌گوید. کشور در برابر ایشان بی‌معارض است و دست‌های ایشان در آن گشاده. مردم بردگان آنانند و دستی که [به ستم] ایشان را ضربه زند از خود دفع نتوانند کرد. ستمگرانی که برخی زورگو و ستیزه‌جویند، و برخی بر ناتوانان سلطه‌گر و تندخو؛ اطاعت‌شوندگانی که [خدای] آغازگر [خلقت] و بازگرداننده [به قیامت] را نمی‌شناسند. (تحف‌العقول، باب سخنان امام حسین(ع))
  • امام علی(ع): در هر کجا که خواهی به مردم نظری بیفکن، آیا جز فقیری می‌بینی که از تنگدستی رنج می‌برد، یا توانگری که نعمت خداوند را کفران می‌کند؟ یا بخیلی که برای افزودن بر مالش از پرداختن حق خدا بخل می‌ورزد؟ یا طغیانگری که گویا گوشش از شنیدن پندها کر شده؟ خوبان و نیکان شما کجایند؟ و کجایند آزادمردان و سخاوتمندان؟ (نهج‌البلاغه، خطبه 129)
  • امام صادق(ع): خداى تبارک و تعالى، توانگران و تهیدستان را در اموال شریک قرار داده است. پس توانگران حق ندارند [سهم ایشان را] به غیر شرکاى خود بدهند. (میزان‌الحکمه، ص5749)
  • امام علی(ع): بدا به حال کسی که فقیران و مستمندان و سائلان و بینوایان رانده شده و وامداران و در راه ماندگان، در پیشگاه خداوند خصم او باشند. (میزان‌الحکمه، ص4685)
  • امام صادق(ع): زکـات به منظور آزمودن توانگران و کمک به مستمندان وضع شده است؛ اگر مـردم زکـات اموال خود را مى‌پرداختند، هیچ مسلمانى نیازمند نمى‌ماند و، به سبب آنچه خداوند عـزوجـل براى او واجب کرده است، بى‌نیاز مى‌شد. مردم فقیر و نیازمند و گرسنه و برهنه نشدند مگر به سبب گناهان ثروتمندان. (میزان‌الحکمه، ص2185)
  • امام صادق(ع): خداوند عزوجل در دارایی‌هاى توانگران به جز زکات [واجب]، حقوقى دیگر واجب و مقرر کرده و فرموده است: «و آنان که در اموالشان حقى است معین، برای سائل و محروم» [سوره معارج، 24]. بنابراین، حق معلوم و معین، کـه حقی جز زکـات [واجب] است، چیزى است که هرکس باید وظیفه خود بداند که از مالش پرداخت کند و به اندازه توان و وسعت مالى که دارد آن مقدار را بر خود واجب شمارد و بسته به میل خود هر روز یا هر جمعه یا هر ماه بپردازد. (میزان‌الحکمه، ص2191)
  • امام صادق(ع): خداوند در اموال ثروتمندان بخشى را مخصوص فقرا و حق ایشان تعیین نموده است و ثروتمندان به هنگام پرداخت آن، منتی بر فقرا ندارند، و آن زكات است. پس چون آن مال به فقیر برسد همچون مال خود او است و هر چه خواهد با آن مى‏تواند بكند. [راوى حدیث مى‏گوید: گفتم: «مثلاً با آن همسر اختیار كند و به سفر حج برود؟» فرمود:] آرى، آن مال، مال او است. [گفتم: «آیا فقیرى كه با پول زكات حج‏ مى‏گزارد، پاداشى همچون حج شخص ثروتمند (كه با پول خود حج مى‏گزارد) دارد؟ فرمود:] آرى‏. (ترجمه الحیاة، ج6، ص 346)
  • ابان بن تغلب مى‏گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: «مرا از حقّ مؤمن بر مؤمن خبر ده»، فرمود: «اى ابان! اینكه با دادن نیمى از مال خود به او، وی را شریك خویش بدانی»؛ سپس به من نگاه كرد و دریافت كه این حکم بر من سخت آمده است، پس فرمود: «اى ابان! آیا نمى‏دانى كه خداى بزرگ از كسانى كه دیگران را بر خود برمى‏گزینند [و مقدّم مى‏دارند و ایثار مى‏كنند، به نیکی] یاد كرده است؟» گفتم‏: «چرا، فدایت شوم!» فرمود: «تا آن هنگام كه او را در مال خود شریك قرار داده‏اى، هنوز ایثار نكرده‏اى، بلكه با او برابر شده‏اى؛ هنگامى نسبت به او ایثار مى‏كنى كه از نیمه دیگر خود چیزى به او ببخشى.»
    (اشاره‌ی امام صادق(ع) به آیه 9 سوره حشر است: «کسانی که پیش از آنان در سرای اسلام [مدینه‌] جای گرفتند و ایمان را پذیرفتند [=انصار]، کسانی که به سوی آنان هجرت کرده‌اند [=مهاجرین] را دوست می‌دارند و نسبت به آنچه به ایشان داده شده است، در دل خود احساس نیاز نمی‌کنند، و [آنها را] هرچند خود نیازمندی داشته باشند، بر خود بر می‌گزینند، و هر کس که از آزمندی نفس خویش در امان ماند، آنانند که رستگارانند.») (ترجمه الحیاة، ج6، ص 643)
  • امام صادق(ع): خداوند نیكى را در صورتی پاداش می‌دهد که در پى درخواست [نیازمند] نباشد، لیكن هنگامى كه برادرت در حالى نزد تو بیاید كه چهره‏اش از شرم سرخ شده است، و دل به دریا زده است، و نمى‏داند چیزى را كه مى‏خواهد به او مى‏دهى یا نمى‏دهى، سوگند به خدا- و بار دیگر سوگند به خدا- اگر همه دارایى خویش را به او ببخشى، آبروى او را باز نگردانده‏اى. (ترجمه الحیاة، ج4، ص 418)
  • امام صادق(ع): […] و اما عالمی که در طبقه سوم دوزخ قرار دارد، آن است که در تعليم دانش به ديگران ثروتمندان را شایسته‌تر می‌داند و فقرا و تهی‌دستان را از دانش محروم می‌سازد […]. (آثارالصادقين، ج13، ص582)
  • پیامبر اکرم(ص)، در سفارش به علی(ع) فرمود: ای علی! هیچ فقری شدیدتر از نادانی نیست … . (ترجمه الحیاة، ج3، ص464)
  • پیامبر اکرم(ص)، در سفارش به علی(ع) فرمود: «فقر، مرگی بس بزرگ است.» عرض شد: «فقر درهم و دینار؟» فرمود: «فقر در دین.» (میزان‌الحکمه، ص4673)
  • امام صادق(ع): اطعام مؤمنی را دوست‌تر از آن دارم که ده بنده آزاد کنم و ده حج به‌جای آورم. [راوی حدیث (نصر بن قابوس) می‌گوید: گفتم: «ده بنده و ده حج؟» فرمود:] ای نصر، اگر غذایش ندهید یا خواهد مرد، یا او را ناگزیر کرده‌اید که پیش دشمن برود و چیزی بخواهد؛ و مرگ برای او بهتر از خواستن چیزی از دشمن است. ای نصر! هر که مؤمنی را زنده کند، چنان است که همه‌ی مردم را زنده کرده باشد. (ترجمه الحیاة، ج5، ص319)
  • امام کاظم(ع): هر كس از راه حلال براى خود و خانواده‏اش روزی فراهم آورد، همچون مجاهد در راه خداى عزّوجلّ است؛ و اگر از عهده [این کار] بر نیاید، قوت عیال خود را از بیت‌المال وام گیرد؛ و اگر بمیرد و آن وام را ادا نكرده باشد، بر امام است كه آن را ادا كند و اگر این کار را نكند بار [مسئولیت] آن بر او است. خداى عزّوجلّ فرموده است: «صدقات [=زکات]، تنها به تهی‌دستان و بینوایان و متصديان [گردآورى و پخش‌] آن و دلجویی شدگان، و [استفاده] در [راه آزادى‌] بردگان، و وام‌داران، و [هزینه] در راه خدا، و به در راه مانده اختصاص دارد» [سوره توبه، 60]، و آن‌كه هزینه زندگى ندارد تهی‌دست و بینوا و وام‌دار است.‏ (ترجمه الحیاة، ج2، ص556)
  • امام سجاد(ع): گناهانی هستند که از باران جلوگیری می کنند: ظلم حکام در قضاوت، … زکات و قرض و عاریه ندادن، و سنگدل بودن نسبت به اهل فقر و فاقه، و ظلم کردن به یتیمان و بیوه‌زنان، و رد کردن سائل در شب. (ترجمه الحیاة، ج5، ص672)
  • پیرمرد نابینایی از راهی می‌گذشت و از مردمان پولی طلب می‌کرد. امام علی(ع) [او را دید و] پرسید: «این چیست [و چه وضعی است]؟!» گفتند: «ای امیرمؤمنان، مردی نصرانی است.» فرمود: «او را به کار گرفتید تا زمانی که پیر و عاجز شد، سپس [رهایش کردید و] به او چیزی ندادید؟ از بیت‌المال به او خرجی بدهید.» (ترجمه الحیاة، ج6، ص453)
  • امام علی(ع) [از خطبه‌ای در صفین]: هیچ‌کس، هر چند او را کوچک بدانند، و در دیده‌ها ناچیز باشد، کمتر از آن نیست که دیگران را در ادای حق یاری رساند و یا [استحقاق آن را نداشته باشد که] دیگران به یاری او برخیزند. (نهج‌البلاغه، خطبه 216)
  • امام رضا(ع): هر کس با مسلمانی فقیر روبرو شود و به او طوری سلام کند که با سلام کردنش به ثروتمندان متفاوت باشد، روز قیامت خدای عزّ و جلّ را دیدار می‌کند در حالی که خدا از او در خشم است. (میزان‌الحکمه، ص4675)
  • امام سجاد(ع) [در دعا:] خداوندا! … مرا مصون بدار از این که نادارى را پست انگارم یا ثروتمندى را [به خاطر ثروتش] برتر و شریف شمارم، که شریف آن است که طاعت تو او را شرافت بخشیده باشد و عزیز کسى است که بندگى تو او را عزیز کرده باشد. (میزان‌الحکمه، ص4407)
  • مردی از اهل بلخ روایت می‌‌کند که: با [امام] رضا(ع) در سفرش به خراسان همراه بودم، یک روز مردمان را به مهمانی دعوت کرد، و آن‌ها را با خدمتگزاران، از سیاهان و جز ایشان، همه را بر سر یک سفره نشانید. من گفتم: «فدایت شوم! بهتر نبود سفره‌ی اینان را جدا می‌‌کردید؟» فرمود: «خاموش! که پروردگار ـ تبارک و تعالی ـ یکی است، و مادر یکی، و پدر یکی؛ و پاداش طبق کردارهاست». (ترجمه الحیاة، ج 5، ص200)
  • امام صادق(ع): مردی توانگر با جامه‌ای پاكیزه نزد پیامبر(ص) آمد و كنار او نشست. سپس مردی تنگدست با جامه‌ای کهنه آمد و در كنار مرد توانگر نشست. توانگر دامن جامه‌ی خویش از زیر پای او بیرون كشید. رسول خدا(ص) به او فرمود: «آیا ‌ترسیدی كه از فقر او چیزی به تو بچسبد؟» گفت: «نه.» پیامبر(ص) فرمود: «پس چه چیز تو را به كاری كه كردی واداشت؟» آن مرد در پاسخ گفت: «مرا همدمی‌ (شیطانی) است كه هر كار زشتی را در نظر من می‌آراید و هر كار نیكویی را زشت نشان می‌دهد، اكنون [به جبران عمل زشتم] نصف مالم را به این مرد می‌دهم.» رسول خدا(ص) به آن مرد تنگدست فرمود: «آیا می‌پذیری؟» گفت: «نه.» مرد توانگر به او گفت: «برای چه؟» گفت: «بیم آن دارم كه آنچه به درون تو راه یافته است به درون من نیز در آید.» (ترجمه الحیاة، ج3، ص 456)
  • پیامبر اکرم(ص): کسی که از روی توانگری دهش می‌کند، از کسی که به سبب نیازمندی می‌گیرد برتر نیست. (میزان‌الحکمه، ص4685)
  • امام علی(ع): چه نیکوست فروتنی توانگران در برابر فقیران برای به دست آوردن خشنودی و پاداش خداوند! و نیکوتر از آن بی‌اعتنایی و عزت فقیران است در برابر توانگران به سبب توکل بر خداوند. (میزان‌الحکمه، ص4685)
  • یکی از انصار نیازمند شد و برای درخواست کمک نزد پیامبر(ص) رفت. پیامبر(ص) فرمود: «هر چه در خانه داری بیاور و چیزی را بی‌ارزش مشمار.» آن مرد به خانه رفت و با خود نمد و کاسه‌ای آورد. پیامبر(ص) به اصحاب فرمود: «چه کسی اینها را می‌خرد؟» مردی گفت: «من آنها را به یک درهم می‌خرم.» پیامبر(ص) فرمود: «چه کسی بیشتر می‌خرد؟» مردی گفت: «به دو درهم.» پیامبر(ص) فرمود: «مال تو.» آنگاه به مرد انصاری گفت: «با یک درهم غذایی برای خانواده‌ات فراهم ساز و با یک درهم دیگر تبری بخر.»
    آن مرد رفت و تبری بدون دسته خرید و با خود آورد. پیامبر(ص) به اصحاب فرمود: «چه کسی دسته‌ای برای این تبر دارد؟» یکی از حاضران گفت: «من.» پیامبر(ص) آن را گرفت و با دست خود در تبر محکم کرد، و به انصاری فرمود: «برو و هیزم جمع کن، و هیچ خاری و تر و خشکی را ناچیز مشمار [و همه را برای فروش بردار].» آن مرد چنین کرد و بعد از پانزده روز آمد، در حالی که وضع زندگی‌اش سامان گرفته بود. پیامبر(ص) فرمود: «این برای تو نیکوتر از آن است که روز قیامت بیایی و بر چهره‌ات آثار گرفتن صدقه [با وجود داشتن توانایی کار کردن و بی‌نیازی جستن] باشد.» (ترجمه الحیاة، ج5، ص462)
  • امام علی(ع) [در عهدنامه‌ی مالک اشتر:] خدا را! خدا را! درباره‌ی طبقه‌ی پايين جامعه، آنان كه بيچاره‌اند، از مساكين، نيازمندان، بينوايان و زمين‌گيران. در ميان اينان برخى اظهار نياز كنند و برخى دست نياز به سوى ديگران نگشايند، حقوق ایشان را كه خداوند از تو خواسته، حفظ نما. براى آنان سهمى از بيت‌المال و سهمى از غلات زمین‌های دولتی در هر شهر را قرار ده. [و بدان که] دورترين آنان همان اندازه سهم دارد كه نزديك‌ترين آنان؛ و از تو خواسته شده كه حق همه‌ی ايشان را رعايت كنى. نشاط و سرخوشى تو را از توجه به آنان باز ندارد، چرا که پرداختن به كارهاى مهم و بزرگ، عذر ضايع كردنِ امور كوچك نمی‌شود.
    هرگز به امور آنان بى‌اهتمام مباش، و روى از آنان مگردان؛ به كارهاى ضعيفانى كه دستشان به تو نمى‌رسد رسيدگى كن، همان‌ها كه در چشم‌ها خوارند و مردم تحقيرشان مى‌كنند. كسى را كه بدو اعتماد دارى و خداترس و فروتن است مأمور رسيدگى به امور ايشان قرار ده، تا نيازها و مشكلات آنان را براي تو گزارش دهد. آنگاه با آنان چنان رفتار كن كه روز ملاقات خداوند معذور و سربلند باشى، زيرا در ميان مردم اين طبقه کسانی‌اند که از همه نيازمندتر به انصاف و دادورزى هستند، و حقوق همه‌ی مردم جامعه را چنان ادا كن كه نزد خداوند معذور و سربلند باشى. (نهج‌البلاغه، نامه 53)
  • اصحاب صُفّه گروهی از اصحاب رسول‌خدا(ص) بودند که خانه نداشتند و به روزگار رسول‌خدا(ص) درمسجد مى‌خوابیدند و روزها هم در سایه‌ی آن پناه مى‌گرفتند و جایی جز مسجد نداشتند. پیامبر(ص) شب‌ها به هنگام غذا خوردن آنان را فرا مى‌خواند و گروهی را میان اصحاب خود تقسیم مى‌کرد که با ایشان غذا بخورند و گروهی هم با خود پیامبر(ص) غذا مى‌خوردند. (میزان‌الحکمه، ص6197)
  • امام رضا(ع): به کار بستن عدالت و نیکوکارى باعث پایندگى نعمت است. (میزان‌الحکمه، ص6361)
  • امام علی(ع) [در عهدنامه‌ی اشتری]: هیچ چیز چون بنیاد ستم نهادن، نعمت خدا را دگرگون ندارد و كیفر او را نزدیك نیارد، كه خدا شنواى دعاى ستمدیدگانست و در كمین ستمكاران. (نهج‌البلاغه، نامه 53)
  • امام علی(ع) [در عهدنامه‌ی اشتری]: زمین جز با تنگدستى ساكنان آن ویران نشود. مردم شهرها هنگامى تنگدست گردند كه والیان روى به گرد آوردن مال آرند و به ماندن خود بر سرِ کار بی‌اعتماد باشند و از عبرت‌ها كمتر سود برند. (نهج‌البلاغه، نامه 53)
  • امام علی(ع) [خطاب به عثمان بن حُنَیف انصاری، كارگزار وی در بصره]: به من خبر رسیده است که مردی از جوانان بصره تو را به مهمانی‌ای خوانده است و تو بدانجا شتافته‏ای. خوردنی‌های نیکو برایت آورده‏اند و پی در پی کاسه‏ها پیشت نهاده. گمان نمی‏کردم تو مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندشان به جفا رانده است و بی‏نیازشان خوانده. بنگر کجایی و از آن سفره چه برمی‌گیری.
    […] و من نفس خود را با پرهیزگاری می‏پرورانم تا در روزی که پُربیم‏ترین روزهاست در امان آمدن تواند، و بر کرانه‏های لغزشگاه پایدار ماند. و اگر خواستمی دانستمی چگونه عسل پالوده و مغز گندم، و بافته‌ی ابریشم را به کار برم. لیکن هرگز هوای من بر من چیره نخواهد گردید، و حرص مرا به گزیدن خوراک‌ها نخواهد کشید. چه بوَد که در حجاز یا یمامه کسی حسرت گرده ‏نانی برد، یا هرگز شکمی سیر نخورد، و من سیر بخوابم و پیرامونم شکم‌هایی باشد از گرسنگی به پشت دوخته، و جگرهایی سوخته. یا چنان باشم که گوینده سروده: «درد تو این بس که شب سیر بخوابی و گرداگردت جگرهایی بود در آرزوی پوست بزغاله». (نهج‌البلاغه، نامه 45)
  • امام علی(ع) [در وصیت به حسن و حسین علیهماالسلام، هنگامی که ابن‌ملجم او را ضربت زد:] […] شما و همه‌ی فرزندانم و کسانم و آن را که نامه‌ی من بدو رسد، سفارش می‏کنم به پروای خدا را داشتن و آراستن کارهایتان، و اصلاح بین خود، که من از جدّ شما شنیدم که می‏گفت: «اصلاح‌کردن [رابطه] میان مردمان از همه‌ی نماز و روزه‌ها برتر است». خدا را! خدا را! درباره‌ی یتیمان، آنان را گاه گرسنه و گاه سیر مدارید، و نزد خود ضایعشان مگذارید. و خدا را! خدا را! همسایگان را بپایید که سفارش شده‌ی پیامبر شمایند، پیوسته درباره‌ی آنان سفارش مى‏فرمود چندان که گمان بردیم براى آنان ارثى معین خواهد نمود. و خدا را! خدا را! درباره‌ی قرآن، مبادا دیگرى بر شما پیشى گیرد در رفتار به حکم آن.
    […] و خدا را! خدا را! درباره‌ی جهاد در راه خدا به مال‌هاتان و به جان‌هاتان و زبان‌هاتان! بر شما باد به یکدیگر پیوستن و بذل و بخشش به یکدیگر. مبادا از هم روى بگردانید، و پیوندِ هم بگسلانید. امر به معروف و نهى از منکر را وا مگذارید که بدترین‌های شما حکمرانى شما را به دست گیرند، آن‌گاه دعا کنید و اجابت نگردد. (نهج‌البلاغه، نامه 47)