تقصیر از کیست؟

من، کاری را که من می‌خواهم کرد، وقتی بزرگ شدم، یک کار نیست، خیلیه. می‌خواهم جوشکار شوم، حلبی ساز، دست‌فروش. پدرم هم همه‌ی این کارها را می‌کند، به این خاطر من هم می‌خواهم این کارها را بکنم. اما دقیقاً نمی‌دانم چه شغلی را پیش می‌گیرم، وقتی بزرگ شدم. بعضی وقت‌ها، وقتی پدرم پول درست و حسابی گیرش می‌آید، می‌خواهم این کارها را بکنم. اما وقت‌های دیگر که به در و دیوار فحش می‌دهد چون یک لیر هم کاسب نیست، آن وقت نمی‌خواهم این کارها را بکنم....

ادامه خواندنتقصیر از کیست؟
چهل و پنج شیطان کوچک (دو خاطره از معلمان)

چهل و پنج شیطان کوچک   (زهره حکیمی، رشد معلم شماره‌ی 4، سال تحصیلی  69 – 1368) آغاز سال تحصیلی سومین سال خدمتم بود. تازه رسمی شده بودم و به…

ادامه خواندنچهل و پنج شیطان کوچک (دو خاطره از معلمان)
از دویدن‌ها و خستگی

شاید شروع زمانی که من به زندگی خودم بیش‌تر فکر می‌کردم سال اول راهنمایی بود. همزمان با شروع دوستیم با دوستی! همکلاسیم بود اما اصلاً نمی‌شناختمش. از قضا در یک…

ادامه خواندناز دویدن‌ها و خستگی
پیر می‌شوند، پیر می‌شویم

مسائلی مثل مرگ (مرگ خود و عزیزان) بیماری‌­های سخت و صعب‌العلاج (خود و عزیزان)، پیری و داشتن روابط و تعاملات مطلوب از مهمترین دغدغه­‌هایی است كه خواه­ ناخواه در طول…

ادامه خواندنپیر می‌شوند، پیر می‌شویم

پایان محتوا

صفحات بیشتری برای بارگیری وجود ندارد