این صدا صدای کیست؟
این صدای سبز
نبض قلب آشنای کیست؟
این صدا که از عروق ارغوانی فلق
وز صفیر سیره و
ضمیر خاک و
نای مرغ حق
میرسد به گوش ها صدای کیست؟
این صدا
که در حضور خویش و
در سرور نور خویش
روح را از جامهی کبود بودی این چنین
در رهایش و گشایش هزار اوج و موج
میرهاند و برهنه میکند
صدای ساحر رسای کیست؟
این صدا
که دفتر وجود را و
باغ پر صنوبر سرود را
در دو واژه ی گسستن و شدن خلاصه می کند
صدای روشن و رهای کیست؟
من درنگ میکنم
تو درنگ میکنی
ما درنگ میکنیم
خاک و میل زیستن درین لجن
میکشد مرا
تو را
به خویشتن
لحظه لحظه با ضمیر خویش جنگ می کنیم
وین فراخنای هستی و سرود را
به خویش تنگ میکنیم
همچو آن پیمبر سپید موی پیر
لحظهای که پور خویش را به قتلگاه می کشید
از دو سوی
این دو بانگ را
به گوش میشنید
بانگ خاک سوی خویش و
بانگ پاک سوی خویش
هان چرا درنگ
با ضمیر ناگزیر خویش جنگ
این صدای او
صدای ما
صدای خوف یا رجای کیست؟
از دو سوی کوشش و کشش
بستگی و رستگی
نقشی از تلاطم ضمیر و
ژرفنای خواب اوست
اضراب ما
اضطراب اوست
گوش کن ببین
این صدا صدای کیست؟
این صدا
که خاک را به خون و
خاره را به لاله
می کند بدل
این صدای سحر و کیمیای کیست؟
این صدا
که از عروق ارغوان و
برگ روشن صنوبران
می رسد به گوش
این صدا
خدای را
صدای روشنای کیست؟
شفیعی کدکنی