You are currently viewing به مناسبت روز جهانی سلامت روان

وضعیت سلامت روان در جامعه

سلامت روان (نوشته)

هدا خطیبی‌، روان درمانگر تحلیلی

سلامت روان بخش جدایی ناپذیری از سلامت عمومی و دارای تاثیری معنادار بر سرمایه های انسانی، اجتماعی و اقتصادی هرجامعه است.برخورداری از سلامت روان یا رفاه ذهنی صرفا به معنای عدم وجود یک اختلال روانپزشکی یا علائم آن نیست،بلکه وجوهی مانند آگاهی فرد از استعدادها، توانایی مقابله با استرس های معمول زندگی،حفظ روابط، پیگیری علائق، و کار کردن مفید و ثمربخش را نیز در بر می‌گیرد.تاب آوری یک جامعه در برابر تنشهایی مانند بحران های سیاسی و اقتصادی،بستگی مستقیم به میزان مقاومت روانی افراد آن جامعه دارد.و از آنسو،بحرانهای اجتماعی با تهدید سلامت روان افراد،منجر به تحمیل باری مضاعف بر جامعه میشود.
بر اساس آخرین مطالعه اپیدمیولوژیک انجام شده در زمینه شیوع اختلالات روانپزشکی در ایران،۲۳/۶٪ از بالغین گروه سنی ۱۵ تا ۶۴ سال،مبتلا به اختلال روانپزشکی تشخیص داده شده اند که در مقایسه  با داده های مربوط به دو مطالعه اپیدمیولوژیک گذشته، شیوع رو به افزایش این اختلالات را در ایران نشان میدهد. این سیر صعودی در ارتباط با آمار مرتبط با خودکشی نیز مشاهده میشود، که در سال ۹۶، حدود پنج نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر، و دارای افزایش در میزان موارد مرگ ناشی از آن به میزان ۵٪ نسبت به سال ۹۵ بوده است. تغییر در شیب و شدت این روند، همانند هر الگوی مشکل ساز فردی یا اجتماعی دیگر، بدون آگاهی از عوامل زمینه ساز و تداوم دهندهٔ آن امکان پذیر نیست.

از جمله  عوامل تعیین کننده در میزان برخورداری یا محرومیت افراد جامعه از سلامت روان، شرایط محیطی شامل وضعیت اجتماعی-اقتصادی(SES) است. بحران های اجتماعی-اقتصادی با تضعیف عوامل محافظت کننده ای مانند احساس امنیت و ثبات شغلی، و تقویت عوامل خطری مانند بیکاری و فقر، سلامت روان افراد جامعه را تهدید می‌کنند.

احساس ناامنی اقتصادی، به عنوان یکی از فاکتورهای دخیل در شکل گیری مشکلات روانشناختی را میتوان به صورت “اضطراب تولید شده به دنبال مواجهه با وقایع اقتصادی منفی، پیش بینی غیر ممکن بودن خروج از شرایط اقتصادی دشوار، یا ترس از وخیم تر شدن آن” تعریف کرد. به عنوان نمونه ای از شرایط اقتصادی دشوار، مطالعات متعدد، ارتباط قطعی میان ناامنی اقتصادی مرتبط با اشتغال، مانند بیکاری و ترس از آن را، با بروز و تشدید اختلالات روانشناختی بخصوص در مردان، نشان داده اند.
بر اساس آمارهای منتشر شده توسط سازمان جهانی بهداشت(WHO)، در طی دوره های رکود اقتصادی، نابرابری در برخورداری از سلامت عمومی، در سطوح مختلف جامعه آشکارتر میشود. در حوزهٔ سلامت روان احتمال بروز اختلالات روانشناختی مانند سوء مصرف الکل، افسردگی و خودکشی در افراد با سطح تحصیلات پایین، که از دست دادن شغل، از هم گسیختگی خانواده و ناتوانی در پرداخت هزینه های سکونت را تجربه میکنند، به طور قابل توجهی بالاتر است.
آسیب پذیری بالاتر اقشار محروم و همچنین اقلیت های مذهبی و مهاجران در برابر مشکلات روانشناختی را می‌توان به عواملی مانند امکانات تحصیلی پایین، بیکاری، انزوای اجتماعی و شرایط اقامتی نامناسب، نسبت داد.
فشار اقتصادی، علاوه بر دشواری دسترسی به امکانات رفاهی، با تاثیر بر سلامت روان والدین، تعاملات زوجی و ظرائف فرزندپروری، منجر به نارسایی در رشد جسمانی، هیجانی و شناختی کودکان، و پیامدهای دیرپا در زندگی بزرگسالی آنها خواهند شد. باقی ماندن آثار این تنش‌ها بر سلامت روان و آیندهٔ کودکان، و تاثیرپذیری تمامی زوایای جامعهٔ فردا از فکر و رفتار آنها، به خوبی نمایانگر تاثیرات دوسویه سلامت یا ناخوشی، در سطح فردی و اجتماعی است.

آمادگی نهادهای مرتبط با سلامت، برای تطابق با نیازهای روانشناختی افراد جامعه، به ویژه در شرایط تنش زای اجتماعی-اقتصادی، در کاهش خسارات انسانی ناشی از اینگونه شرایط موثر است. این در حالیست که بر اساس آمارهای سازمان جهانی بهداشت، در کشورهای با درآمد متوسط تا پایین، کمتر از دو درصد از بودجه سلامت به پیشگیری و درمان اختلالات روانی، و در این حوزه نیز عمدتا به خدمات مبتنی بر بیمارستان و محدودسازی بیماران مبتلا به اختلالات شدید، اختصاص می یابد.

اولویت بندی توصیه شده توسط این سازمان، در حال حاضر عمدتا متمرکز بر سرمایه گذاری بر روی حمایت از حقوق انسانی مانند حق تحصیل، امنیت شغلی و مسکن، معطوف کردن توجه بیشتر به پیشگیری و شناسایی زودهنگام مشکلات روانی، و افزایش امکان دسترسی گروه های آسیب پذیر به سرویسهای مراقبت روانشناختی است. در عین حال، از آنجا که بخش عمده ای از عوامل تعیین کننده در سلامت روان افراد جامعه، در خارج از حیطهٔ نفوذ و اختیارات سیستم سلامت قرار دارد، مشارکت تمامی ارگانهای دولتی در کاهش عوامل خطر، و در نظر گرفتن تاثیر تمامی تصمیمات حکومتی در ارتقا یا تهدید سلامت روان جامعه، اجتناب ناپذیر است.

منبع: کانال تلگرامی علی نیک‌جو، روان‌پزشک-روان‌درمانگر تحلیلی

انسان‌های عادی شاد یا به شدت بیمار؟ (ویدئو)

اریک فروم (۱۹۰۰ – ۱۹۸۰) روانشناس اجتماعی، روانکاو، فیلسوف اومانیست و جامعه‌‌شناس اهل آلمان بود. او از چهره‌های بلندآوازه نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت است.
فروم در آثارش کوشید تا ارتباط متقابل روان‌شناسی و جامعه را شرح دهد و معتقد بود که می‌توان با استفاده از اصول روانکاوی، مشکلات و بیماری‌های فرهنگی بشر را درمان کرد و از رهگذر آن به سوی تحقق «جامعه‌ای معقول» و متعادل به لحاظ روانی، ره گشود.
او در این مصاحبه، درباره نقاب شادی و مسئله سرکوب سخن می‌گوید.

منبع: کانال تلگرامی هم پرسه

اختلالات و بیماری‌های شایع روان

نکاتی دربارۀ اختلالات روان (نوشته)

پادکست پاددارو؛ سلامت روان (پادکست)

در اپیزود چهارم پاددارو که در آبان ۹۹ منتشر شد، از سلامت روان گفتیم و به سوالایی پاسخ دادیم که شاید ذهن شما را نیز درگیر کرده است.

⁉️ آیا می‌دانستيد كه از هر ١٠ نفر ١ نفر در طول زندگيش مبتلا به افسردگى می‌شود؟
يا اينكه خودكشى دومین عامل مرگ و مير در جمعيت جوان جامعه است؟!

❓از سلامت روان و اهميت آن چقدر می‌دانید؟
❓اختلالات سلامت روان چیست و از چه ناشى می‌شود؟

در اين اپيزود، دكتر رضايى پاسخگوى سوالات شما هستند.

پادکست مدیکاز؛ بیماری‌های روان‌تنی (پادکست)

امروزه با وجود پیشرفت‌های چشمگیر دانش پزشکی گاهی می‌شنویم که علایم برخی از بیماران، علیرغم مراجعه به پزشک و دارودرمانی التیام نیافته‌است. اینجاست که می‌توان به چیزی فراتر از جنبه‌های جسمانی بیماری فکر کرد و ریشه‌ی گروهی از مشکلات را علاوه بر جسم بیمار، در فاکتورهای روانی‌اجتماعی اثرگذار بر بیمار جست و جو کرد.

در این اپیزود از پادکست مدیکاز، با دکتر علی‌اکبر نجاتی‌صفا، استاد روان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران و معاون پژوهشی مرکز تحقیقات روان‌تنی بیمارستان امام خمینی، درباره بیماری‌های روان‌تنی گفت‌وگو شده است.

تجربۀ پارانویا (ویدئو)

بیماری که از هذیان‌های بدبینانه رنج می‌برد، چه‌چیز را تجربه می‌کند؟

پادکست پاددارو؛ افسردگی (پادکست)

در این قسمت از پادکست پاددارو، با شنیدن روایت زندگی فردی با نام مستعار رز، تجربیات یک بیمار مبتلا به افسردگی را می‌شنویم. این داستان در واقع بر اساس تجربیات بیش از ۲۰ بیمار مبتلا به افسردگی نوشته شده است.

اختلالات روان در ابعاد کلان؛ ریشه‌های اجتماعی

بحران سلامت روانی جامعه (نوشته)

علی احمد رفیعی راد

امروزه توسعه علوم‌اجتماعی و انسانی روشن ساخته که شکوفایی انسان­‌ها متضمن تدارک سلامت در تمام ابعاد آن (جسمی، روانی، اجتماعی، شغلی و …) است. با وجود رشد نگاه جامع محافل علمی به سلامت، هنوز از طرف عامه‌ی مردم و سیاست‌گذاران توجه لازم به وجه سلامت روانی معطوف نگشته است و گویی برای آن‌ها، وجود سلامت روانی، بدیهی پنداشته می­ شود، در این ارتباط مردم عادی نشانگان ناخوشی روانی را با استیگماهای متفاوت برچسب می ­زنند و طرد و تبعیض بسیاری علیه افراد برچسب خورده روا می ­دارند. سیاست‌گذاران نیز در سیاست‌­ها و برنامه‌های خود پیش‌­نیازهای این بعد از سلامت و یا تسهیلات ترفیع آن را در نظر نگرفته و از قضا با اعمال نااندیشیده سلامت روانی افراد را در مخاطره قرار می‌دهند.

(این یادداشت در شماره ۴۳۹۲ روزنامه شرق به تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۱ منتشر شده است.)

برای مطالعه متن کامل این یادداشت به این لینک مراجعه کنید.

منبع: کانال تلگرامی موسسه رحمان

معرفی کتاب «گسست‌های اندو‌بار» (معرفی کتاب و گزیده متن)

گسست‌های اندوهبار، اشاره‌ای است به بحران‌های گسترده و عمیق روان‌شناختی کنونی که منشأ اجتماعی دارند. این بحران‌ها از یک‌رو ناشی از فروپاشی آرمان‌های مدرنیت در عصر روشنگری است و از سوی دیگر، ناشی از فروپاشی پیوندهای سنتی یا گسست از سنت‌ها. در این میان مکتب فایده‌گرایی، منطق عقلی، اصالت اقتصادی و فردگرایی مورد انتقاد واقع شده و نارسایی‌های کنونی در دستگاه‌های روان‌درمانی به ویژه روش‌های مبتنی بر طبقه‌بندی تشخیصی (برچسب‌زنی با نگاهی فلسفی و اجتماعی) مورد نقد واقع شده و به جای این رویکردها و روش‌های جاری، درمان مبتنی بر همبستگی و برخی تجربیات آن پیشنهاد و شرح داده شده است.

روان؛ ناگفته‌ها و ابعاد پنهان

ما زنده‌ایم به رنج؛ مفهوم درد و رنج (مقاله)

منبع: ماهنامه سپیده دانایی؛ شماره ۱۶۲؛ نویسنده:نولیا بوئنو گومز.

رنج‌های مضاعف بیماران مبتلا به اختلالات روانی

از درمان یک درد؛ گفتن یا گریز (نوشته)

هنگامی که تشخیص یک بیماری جسمی برای فردی گذاشته می‌شود، واکنش هیچ‌یک از اطرافیان او به این صورت نخواهد بود که:”تو فقط باید طرز فکرت را عوض کنی”، یا “دست از بزرگ کردن مسائل در ذهنت بردار، همه ما در زندگی مشکلاتی داریم”.
اما بسیاری از افرادی که از یک اختلال روانی رنج می‌برند، با چنین واکنش‌هایی مواجه می‌شوند.

با وجود آن‌که از هر پنج فرد بالغ، یک نفر از اختلال روانی رنج می‌برد، اما فقط ۴۰ درصد از این افراد در جستجوی کمک برای مشکل خود برمی آیند، و البته از این میان نیز، اغلب پس از گذشت یک دهه یا بیشتر از شروع علائم بیماری، به سراغ درمان می‌روند.

سوء‌تفاهمات و باورهای غلط دربارهٔ اختلالات روانی، یکی از مهمترین عواملی است که باعث اجتناب افراد از دریافت کمک‌های حرفه‌ای می‌شود.

علیرغم تمام پیشرفت‌هایی که در طی دهه های اخیر در ارتباط با شناخت ما از اختلالات روانی و درمان‌های دارویی و غیردارویی اتفاق افتاده است، اما همچنان بسیاری از مردم، افراد دارای  مشکلات روانی را خطرناک و غیرقابل پیش‌بینی تصور می‌کنند.
همچنان در بسیاری از داستان‌ها و نمایش‌های رسانه‌ها، جنایت‌ها و به خصوص فجیع‌ترین اشکال آن‌ها، به سابقه‌ای از یک اختلال روانی نسبت داده می‌شوند.
این در حالی است که در واقعیت، اکثریت افراد مبتلا به اختلالات روانی مرتکب جنایت نمی‌شوند، و آن‌ها بیش از آنکه عامل جنایت باشند قربانی آن هستند.

باز کردن باب گفتگو درباره مشکلات روان‌شناختی، و اذعان به این واقعیت که همهٔ ما به نوعی از نظر روانی آسیب‌پذیر هستیم، به کاهش انگ مرتبط با اختلالات روانی خواهد انجامید.

امروزه بسیاری از چهره‌های مشهور، برای روایت چالش‌های زندگی واقعی خود با اختلالات روانی، پیش قدم شده‌اند. مجموعه‌های بسیاری، از دست‌نوشته‌های افراد مشهور درباره تجربه‌هایشان از ابتلا به اختلال افسردگی، پانیک، بوردرلاین و .. جمع آوری و چاپ شده است.

امروز در مسیر رسیدن به این باور هستیم که ابتلا به یک اختلال روانی، به معنای ضعیف بودن فرد نیست. همان‌طور که یک بیمار مبتلا به دیابت می‌تواند از نظر جسمانی فردی قوی باشد، یک فرد مبتلا به اختلال افسردگی نیز می‌تواند با شناخت و تسلط بر بیماری خود، استحکام و انسجام روانی خود را حفظ کند.

همانطور که اغلب افراد از ملاقات با پزشک برای مراقبت از بدن خود شرمسار نمی‌شوند، روزی فرا‌خواهد رسید که درخواست کمک از یک درمانگر برای مراقبت از سلامت ر‌وان نیز، دشوار و شرم‌آور نخواهد بود.

منبع: کانال تگرامی علی نیک‌جو «روان‌پزشک- روان‌درمانگر تحلیلی»

«با نام مستعار از افسردگی می‌نویسم» (نوشته)

نویسنده: Shin Yh

دقیقا به یاد ندارم که از چه زمانی شروع به نام‌گذاری آن‌ها با عنوان قرص‌های ویتامینی کردیم. رژیم دارویی من هر روز صبح شامل یک قرص ویتامین سی برای تقویت سیستم ایمنی، یک کپسول امگا-۳ برای سلامت مغز و ۵۰ میلی‌گرم زولوفت یا همان سرترالین برای مشکلی بود که نباید از  آن حرف می‌زدیم. تنها چیزی که به من گفته می‌شد این بود که “ویتامین‌ها را فراموش نکنی.”

سلامت روان موضوع حساسیت‌برانگیزی در بسیاری از خانواده‌ها مانند خانواده من است. خودکشی نخستین علت مرگ در نوجوانان آسیایی ساکن امریکاست و با این وجود مطالعات نشان می‌دهند که آسیایی‌ها، در میان سایر گروه‌های نژادی، کمترین میزان استفاده را از خدمات سلامت روان دارند.

هنجارهایی مانند حرف نزدن از احساسات، یا باور به اینکه سخت‌کوشی و تحمل تمام مشکلات را حل می‌کند، در بسیاری از فرهنگ‌های آسیایی، پذیرش وجود مشکل روان‌شناختی و نیاز به دریافت کمک برای آن را دشوار می‌کند‌. من با این موضوع آشنا هستم‌. والدینم تا مدت‌ها با ایده‌ی استفاده از دارو برای من مخالف بودند و آن‌ها را مواد شیمیایی غیرضروری می‌دانستند که می‌توانستم بدون اتکا به آنها خودم به بیماری‌ام غلبه کنم. زمان نسبتا زیادی طول کشید تا به تهیه‌ی دارو و مراجعه من به روان‌درمانگر، با همه بی‌اعتمادی و تردیدهایی که داشتند، متقاعد شدند.

شرم هیجانی قوی در فرهنگ‌های آسیایی است. دقیقا به همین دلیل است که بعد از ۱۷ سال کار روزنامه‌نگاری، برای اولین بار با اسم مستعار می‌نویسم. در چین ما به سختی کار می کردیم، درس می‌خواندیم  و سعی می‌کردیم در همه زمینه‌ها موفق باشیم تا مایه‌ی شرم در والدینمان نشویم. اختلال روان‌شناختی، و زندگی با پذیرش وجود آن، جایگاه خوشایندی در یک فرهنگ مبتنی بر احساس شرم ندارد.

به یاد می‌آورم که چند بار برای رسیدن به یک آرامش گذرا دست به تخریب وسایلی زدم، قطره های خون بر روی دست‌هایم زمانی که از آسیب زدن به خودم به آرامش می‌رسیدم، و صدای فریادهای خواهرم در پشت تلفن زمانی که اقدام به خودکشی کرده بودم، و احساسی که در تمام این مواقع و حتی پس از بهبود آن‌ها همواره با من بود، احساس شرم بود. شرم از اینکه کامل نیستم، نمی‌توانم هیچ کمکی به خودم بکنم و باری بر دوش خانواده‌ام شده‌ام.

از طرفی، تصویر اختلال روان‌شناختی در ذهن پدر و مادر من، مانند تصویر فرد بی‌خانمانی در حاشیه بوستون بود که هرگاه او را می دیدیم در حال زمزمه کردن با خود بود. آن‌ها نمی‌خواستند به این حقیقت فکر کنند که دختر کوچک آن‌ها هم مبتلا به افسردگی به عنوان یک اختلال روان‌شناختی است. انکار؛ مکانیسم دفاعی بسیاری از والدین زمانی که پذیرش وجود مشکلی در فرزندشان برایشان دشوار است.

والدین ما، والدین آن‌ها، و والدینِ والدین آن‌ها ، از کشتارها، جنگ‌ها، فقر و قحطی عبور کرده‌اند اما بسیار به ندرت درباره‌ی اوج رنج‌هایشان حرف زده‌اند. “دیگر گذشته است”؛ این جمله‌ای است که بسیاری از اوقات در پاسخ کنجکاوی‌هایمان برای شنیدن داستان آن‌ها گرفته‌ایم. حمل کردن درد به تنهایی بخشی از فرهنگ ماست؛ همه ما علاوه بر ژن‌های والدینمان، زخم‌ها و ضربه‌های وارد شده به روان آن‌ها را هم به ارث می‌بریم.‌ ضربه‌هایی که در سکوت از نسلی به نسل دیگر منتقل شده‌اند.

به مادرم ، دختر نوجوانی در تایوان فکر میکنم؛ و همه دخترانی مانند او که مادر دخترانی مانند من شده‌اند. کسانی که اگر دچار وضعیتی مانند افسردگی من می‌شدند به آنها توصیه میشد که از خانه بیرون بروند، فعال باشند و وزنشان را کم کنند تا اعتماد به نفسشان بیشتر شود. جمله‌هایی که مادرم به من می‌گفت زمانی که به خودکشی برای متوقف کردن همه آنچه در پیرامونم می‌گذشت فکر میکردم.

زمانی که به والدینم گفتم که در حال نوشتن درباره افسردگی‌ام هستم ، مادرم که همیشه مشوق من برای نوشتن بوده است، واکنش متفاوتی را نشان داد. او گفت که خواندن این خاطرات او را انباشته از احساس گناه می‌کند. اکنون آنها دیگر نه به خاطر افسردگی من، بلکه به خاطر نادیده گرفتن آن برای مدتی طولانی، دچار اندوه می‌شوند.

از افسردگی‌ام با نام مستعار مینویسم نه به این خاطر که از مبتلا شدنم به آن احساس شرم میکنم بلکه برای مراقبت از والدینم در برابر احساس شرمی که ممکن است به خاطر محدودیت آگاهی‌شان در برخورد با من و انتشار خاطرات آن‌روزها، تجربه کنند. کسانی که اکنون پس از سالها تردید، از من برای پای‌بندی به درمان حمایت میکنند. از آن روزها می‌نویسم تا نسل جدید نوجوانان و والدین آنها خود را به خاطر انسان بودنشان و تمامی نقص‌های مرتبط با آن محکوم نکنند، و بدانند که همواره کسانی برای کمک به آنها وجود دارند.

منبع: کانال تلگرام علی نیک‌جو «روان‌پزشک- روان‌درمانگر تحلیلی»

افسردگی نجات‌دهنده‌ها؛ سیر افسردگی در متخصصان روان‌شناختی ایران (نوشته)

علی نیک‌جو (روانپزشک)، محمدرضا ایمانی (روانشناس)

افسردگی در تار و پود جامعه ریشه دوانده است؛ از شهروندانی که دچار استیصال روانی شدند تا روان‌شناسان و روان‌پزشک‌هایی که باید از شدت این افسردگی در اتاق‌های درمان بکاهند. آنها هم مانند دیگر شهروندان افسردگی و اختلال‌های روانی را این روزها بیش از گذشته تجربه می‌کنند. اما شرایط روانی‌شان چقدر در کیفیت اتاق‌های درمان و حال عمومی جامعه اثر خواهد داشت؟ طبق آنچه دفتر سلامت روان وزارت بهداشت در سال ۹۹ اعلام کرده بود، حدود ۲۳ درصد جمعیت کشور به نوعی دچار اختلالات روانی هستند که البته بین ۶۶ تا ۷۵ درصد افراد دارای اختلال روانی برای درمان به روان‌پزشکان، روان‌شناسان و متخصصان سلامت روان مراجعه نمی‌کنند. حتی اسفند همان سال هم همشهری در مطلبی میزان افسردگی شهروندان تهرانی را طبق آمار رسمی ۳۴ درصد اعلام کرده بود و بر اساس آمار غیررسمی، از درگیری ۵۰ درصد مردم ایران به افسردگی خبر داده بود که طبیعتا بخش درخور توجهی از آن هم متخصصانی هستند که باید از روان جمعی جامعه مراقبت کنند. البته با وجودی که به نظر می‌رسد این آمارها افزایش چشمگیری داشته، اما پس از آن آمار دقیق دیگری منتشر نشده است تا بتوان برای بحران‌های روانی پیش‌روی جامعه، درمان و پیشگیری مؤثری انجام داد.

حالا اگر افسرده نباشیم نابهنجاریم
این روزها خیلی از مردم در حال تجربه اشکال مختلف افسردگی هستند. این افراد برای ایجاد یک حال خوب یا درمان افسردگی چشم به مشاور و متخصص‌های روان‌شناختی دوخته‌اند. با وجودی که در هفته‌های گذشته برخی نسبت به انفعال روان‌شناسان انتقاد داشتند که با وجود این افسردگی جمعی هیچ راهکاری ارائه نمی‌دهند، اما برخی علاوه بر دفاع از کنشگری‌های این قشر، به نکاتی اشاره کردند که شایان تأمل است؛ اینکه روان‌شناس‌ها هم این روزها مثل افراد دیگر با افسردگی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند. اما آیا این شرایط روحی آنها بر کارشان مؤثر خواهد بود؟

«علی نیک‌جو»، روان‌پزشک، با اشاره به محدودیت‌های فردی متخصصان سلامت، به «شرق» می‌گوید: «یک منظر از این موضوع به محدودیت‌های فردی متخصصان سلامت روان مربوط است. در واقع یک نوع ابراز رنج و افسردگی که آنها هم بالطبع برای مسائل موجود تحمل می‌کنند. البته شاید این موضوع تا حدی برای مراجعان آنها آسیب‌زننده باشد. مراجعان آنها نیاز دارند که پزشک یا درمانگر را حداقل در مرحله‌ای از درمان در یک موقعیت همه‌توان و در یک موقعیت برتر ببینند که آن وقت فرو افتادن در این ضعف و رنج می‌تواند آنها را ناامید و حال بد آنها را بدتر کند».

در این موقعیت احتمال شرایط سخت‌تر برای درمانگر وجود دارد، نیک‌جو به همین موضوع اشاره می‌کند: «در این شرایط مراجعه‌کننده یا بیمار شاید بگوید اگر پزشک و روان‌پزشک من تا این حد افسرده است پس دیگر چه امیدی به من هست؟ البته همین موضوع را از جهت دیگری هم می‌توان دید؛ به قول اریک فروم ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اگر در این جامعه مضطرب و افسرده نباشید، بیمار هستید. نمی‌شود شما انسان باشید و این همه مسائل مختلف را از جوانب و ابعاد مختلفی ببینید و حالتان خوب باشد. اتفاقا این نابهنجاری نشان‌دهنده هنجار است و اینجا هم بهنجاری نشان‌دهنده ناهنجاری است. پس از این منظر متخصصان سلامت ذهن هم خودشان درگیر مسائل جامعه می‌شوند و به لحاظ ذهنی و فکری تحت تأثیر قرار می‌گیرند. اتفاقا این متخصصان فضای همدلانه‌ای را با بیماران و سایر افراد جامعه ایجاد می‌کنند تا آنها هم این احساس را داشته باشند که چنین نیست که حال ما خیلی خیلی بد است، بلکه متخصصان ذهن هم این‌طور هستند و با توجه به شرایط فعلی خیلی این حال غیرطبیعی تلقی نمی‌شود».

منبع: علی نیک‌جو «روان‌پزشک- روان‌درمانگر تحلیلی»

معرفی سخنرانی TED: روایت یک بیمار روانی (ویدئو)

در این سخنرانی زنی که بیماری اسکیزوفرنی دارد، درباره‌ی تجربه بیماری‌اش، مقاومت‌هایی که برای پذیرش بیماری و درمان داشته و همه‌ی آن چیزهایی که به کنترل بیماری‌اش کمک کرده، سخنرانی می‌کند.
این زن که در جایگاه استادی دانشگاه حقوق قرار دارد، همچنین درباره‌ی برچسب‌های اجتماعی این بیماری و نقش رسانه‌ها در این میان حرف می‌زند .
سخنران روایت می‌کند که روزی دوستی از او پرسیده که‌: اگر دارویی پیدا می‌شد که به سرعت بیماری او را بهبود می بخشید، آیا آن را استفاده می‌کرد؟ و او پاسخ می دهد… .

«انسانیتی که همه‌ی ما در آن شریک هستیم، خیلی مهم‌تر از بیماری روانی هست که ممکن است در آن شریک نباشیم.» یکی از جملات کلیدی این سخنرانی است.

صنعت روان‌شناسی؛ نقدها و نظرهای وارد بر آن

حال خوش شخصی در جامعۀ ناخوش (نوشته)

این روزها هرگوشه اینترنت را که نگاه کنید صدایی در حال یادآوری هست که برای شاد زیستن فقط کافی است، نگاهمان را عوض کنیم، مثبت بیندیشیم و خودمان را با جریان زندگی هماهنگ کنیم. ما مدام با یک دعوت به شادی مواجهیم. دعوتی که شادی را فقط در چند قدمی ما می‌داند و می‌گوید به‌کار‌گیری چند مهارت روزانه برای دستیابی به شادی کافی‌ست. اما آیا شادکامی واقعا یک پروژه فردی است؟ ساختارهای قدرت از این پروژه چه سودی می‌برند؟

ادگار کاباناس، پژوهشگر روانشناسی در دانشگاه کامیلو خوزه سیلای اسپانیا، و ایوا ایلوز، استاد روانشناسی در دانشگاه عبری اورشلیم، در کتاب‌ اخیرشان به نقد جریان روانشناسی مثبت‌اندیش پرداخته‌اند. این نویسندگان البته با شادکامی مخالف نیستند، اما می‌خواهند با تکیه بر جامعه‌شناسی انتقادی نشان ‌دهند که چگونه ایده شادکامی و چیزی که آن را «استبداد مثبت‌اندیشی» می‌نامند مهار زندگی‌های ما را به دست گرفته است. تأکید مصرانه بر شادکامی و مثبت‌اندیشی، برخلاف ظاهرش ماهیتی سیاسی دارد که با تعهد به فهم اوضاع اجتماعی و بهبود آن در تضاد است.

کسب‌وکار صنعت مثبت‌اندیشی پس از بحران‌ رکود اقتصادی ۲۰۰۸ رونق گرفت. در این زمان بود که سیاستمداران به سراغ روانشناسان و اقتصاددانان رفتند و از آنها پرسیدند حالا که شاخص‌های عینی برای اندازه‌گیری کیفیت زندگی و برابری افول کرده‌اند، آیا می‌شود سراغ شاخص‌‌هایی رفت که نشان می‌دهند مردم به رغم مشکلات هنوز احساس شادکامی دارند؟ پاسخ مثبت بود. و چه چیزی بهتر از این که در تحلیل وضعیت جامعه شاخص‌های داده‌محور و عینی نظیر پیشرفت اجتماعی با شاخص‌های ذهنی‌ای مانند شادکامی مردم جایگزین شوند؟ به قول کاباناس و ایلوز: «اگر مردم با وجود همه‌ی مشکلات اقتصادی و نابرابری‌های اجتماعی، بگویند که احساس شادکامی دارند، پس دیگر جایی برای نگرانی نیست.»

در علم شادکامی این فرد است که باید با مثبت‌اندیشی، صبوری و پشتکار به اصطلاح پاشنه‌هایش را ور بکشد و به دنبال شادکامی برود. علم شادکامی بار موفقیت در برابر مشکلات را بر شانه‌های خود فرد قرار می‌دهد؛ به فرد وعده می‌دهد که به رغم همه‌ی نابرابری‌های ساختاری باز هم می‌تواند به کامیابی برسد؛ به فرد می‌گوید که باید «امید» داشته باشد.

در این تعریف، ارتباط‌ فرد با سایر افراد جامعه قطع می‌شود و چنان وانمود می‌شود انگار همه چیز زندگیش در اختیار خودش است و خودش است که باید «بخواهد» که حالش خوب شود. این شکل از فردگرایی همان چیزی است که انواع نظام‌های خودکامه هم آن را تبلیغ می‌کنند؛ حتی وقتی ایدئولوژی‌هایی به ظاهر «جمع‌گرا» دارند. پشت تبلیغ این نوع شادکامی، نوعی سلب مسئولیت از نظام سیاسی و اقتصادی، و انداختن تقصیر همه‌ی ناکامی‌ها به گردن فرد است. فرد می‌تواند همچون گل نیلوفری باشد که در مرداب هم می‌شکفد و می‌بالد!

کاباناس و ایلوز می‌گویند بخش مهمی از تلخ‌کامی افراد دست و پنجه نرم کردن با محرومیت‌های ساختاری، تبعیض‌ها و فشارهای سیاسی و مشاهده‌ی اختلاف طبقاتی است. اما از نظر روانشناسان مثبت‌اندیش ظاهراً جامعه نیازی به تغییر ندارد و افراد جامعه هستند که باید خودشان را تغییر دهند و با شرایط حاکم منطبق شوند تا پیشرفت کنند. متخصصان شادکامی به القای این توهم می‌پردازند که رسیدن به شادکامی حاصل نوعی انتخاب است، پس اگر فرد شادکام نیست، شایسته‌ی ملامت است؛ چون خودش نخواسته در زندگی بیشتر موفق و کامیاب باشد. 

روایت روانشناسی مثبت‌اندیش از شادکامی، محتوای خاصی ندارد و می‌تواند به هر شکلی دربیاید. پس برای جبران سستی چنین تعریفی، شادکامی را تبدیل به کالایی می‌کنند که هر کسی می‌تواند از بازار بخرد. در واقعیت مصرف این کالاها حال بسیاری از فرودستان را «خوب» نمی‌کند؛ چون عملاً تغییری در شرایط اجتماعی و سیاسی که عامل اساسی بدحالی‌شان است نمی‌دهد. از همین روست که فرودستان اکثراً اگر از نانشان بزنند و هزینه‌ی این کالاها و برنامه‌ها را فراهم کنند، بعد دچار سرخوردگی شدید و دوگانه می‌شوند. اگر هم بخواهند ولی به دلیل فقر نتوانند هزینه‌ها را تامین کنند، باز احساس ناکامی و محرومیت دو چندان می‌کنند.

کاباناس و ایلوز می‌نویسند همه ما می‌خواهیم شادکام باشیم و در جامعه‌ای شاد زندگی کنیم اما ما به امید و شکلی از شادکامی نیاز داریم که بر تحلیل انتقادی، عمل جمعی و عدالت اجتماعی استوار باشد، نه امیدی که پدرانه و مقتدرانه برای ما تصمیم بگیرد. ما به امیدی نیاز داریم که توجه ما را از وخامت اوضاع و بی‌عدالتی‌ها منحرف نکند بلکه ما را به مثابه یک جامعه و نه به عنوان افراد جدا از یکدیگر برای مقابله با بی‌عدالتی‌ها آماده سازد.

چکیده‌ای از برخی نکاتی که کاباناس و ایلوز در کتابشان طرح می‌کنند را در لینک زیر بخوانید.

منبع: کانال تلگرامی دانشکده

حذف نابرابری (مقاله)

منبع: ماهنامه سپیده دانایی؛ شماره ۱۶۵؛ نویسنده:متیو اسمیت.

پادکست نفس عمیق؛ نقد صنعت روان‌شناسی (قسمت اول و دوم)

مبارزه با ادعاهای بی‌اساس؛ دلایل بی‌اعتنایی مردم به آموزه‌های علم روان‌شناسی (مقاله)

منبع: ماهنامه سپیده دانایی؛ شماره ۱۵۹؛ نویسندگان:کلب لاک، ژاک آندره روسو.

معرفی کتاب «شکل‌گیری سرمایه‌داری هیجانی» (معرفی کتاب)

روانشناسان دست‌به‌کار شده‌اند تا کارگران و هر مراجعی را بقاعده کنند. دیگر در هر چیزی پای روان‌شناس در کار است، چه در بهره‌وری و انضباط و چه در بهنجار کردن سوژه. هر آنچه پیشتر بازجویی به شمار می‌آمد، اکنون رنگ مصاحبه و پرسشنامه روان‌شناسانه به خود گرفته است. از مدیر کارخانه تا مجری برنامه‌های تاک شوو، سایت‌های انتخاب همسر و… همگی آب به آسیابی واحد می‌ریزند: سرمایه‌داری. سرمایه‌داری هیجانی با تقسیم‌بندی سوژه‌ها و مفاهیم هم‌تنگ هیجان دست به خلق انسان‌هایی زده که دائم باید خود را در قبال سیستم بهنجار کنند. با ابهام فزاینده در تعریف آرمان سلامت، به هرگونه رفتاری می‌توان برچسب «نابهنجار»، «بیمار» یا «روان نژند» زد. فضای مجازی را نیز باید به این ماتریس افزود. به راستی در چه جهانی زندگی می‌کنیم؟ دنبال چه می‌گردیم و چرا هر بار از این جست‌وجو بیشتر ناامید می‌شویم؟ … زندگی هیجانی، مخصوصاً در طبقات متوسط، منطق روابط اقتصادی و مبادله را دنبال می‌کند. بااین‌حال، تجزیه‌ و تحلیل نویسنده نه مارکسی است و نه وبری، زیرا وی اقتصاد و هیجانات را از یکدیگر جدا نمی‌داند. در واقع مجموعه‌های فرهنگی مبتنی بر بازار به روابط هیجانی و بینافردی شکل می‌دهند و در آن‌ها تأثیر می‌گذارند، اما روابط بینافردی در مرکز روابط اقتصادی قرار دارند. به بیان دقیق‌تر، مجموعهٔ بازار با زبان روان‌شناسی در هم تنیده شده و در کنار هم فناوری‌ها و معانی جدیدی را برای شکل‌گیری صور جدید جامعه‌پذیری ارائه می‌دهند.این کتاب به روان‌شناسان و هم‌چنین علاقه‌مندان و پژوهشگران حوزه‌های جامعه‌شناسی و علوم‌سیاسی با تمرکز بر نظام‌ها و مصادیق سرمایه‌داری، پیشنهاد می‌شود.

مشخصات کتاب:
نویسنده: ایوا ایلوز
مترجم: روژان مظفری
نشر: موسسه انتشارات نگاه

درمان اختلالات روان

پادکست مدیکاز؛ روان‌درمانی، دارو و نجات از خلاقیت (پادکست)

در این اپیزود، دکتر آرتونیان، روان‌پزشک و عضو هیئت‌علمی دانشگاه علوم‌پزشکی تهران، درباره روان‌پزشکی و روان‌شناسی، تفاوت های این دو و انواع روش‌های درمانی در روان درمانی توضیحات مختصری ارائه داده اند.

آموزش و سلامت روان (صوتی)

«نشست علمی آموزش و سلامت روان»

داریوش فرهود؛
مهارت های زندگی و سلامت روان

شیوا دولت آبادی؛
توانایی تنظیم هیجانات و سلامت کودکان و نوجوانان

غلامرضا عمرانی؛
کتاب و سلامت روان

منبع: کانال تلگرامی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی

ما و بیماران روان (صوتی)

مصطفیٰ ملکیان

معرفی کتاب مدارا با اختلال شخصیت مرزی (معرفی کتاب)

اگر اختلال شخصیت را الگوی پایداری از رفتار و تجربه درونی بدانیم که به پریشانی زندگی فردی و اجتماعی فرد مبتلا منجر می‌شود، ارائه راهکارها و شیوه‌های درمان برای اختلال شخصیت ضروری می‌نماید.
از بین انواع یازده‌گانه اختلال شخصیت، اختلال شخصیت مرزی به دلیل میزان شیوع نسبتاً بالای آن، رفتار خودآسیب زنی مکرر و افکار خودکشی و بی ثباتی هیجانی و رفتاری بالا، مورد توجه متخصصان این حوزه قرار گرفته است.

در این کتاب، در بخش اول، نویسنده به معرفی و دلایل پدیدآیی اختلال شخصیت مرزی پرداخته است.
در بخش دوم، کتاب ده گام اصولی و در عین حال ساده و عملیاتی را برای تغییر رفتار و درمان اختلال شخصیت مرزی توضیح داده است.
در بخش سوم، کتاب به سایر موارد ضروری در مورد این اختلال به ویژه انتخاب درمانگر مناسب پرداخته شده است.

از امتیازات این کتاب می‌توان به کاربردی بودن راهکارها و شیوه‌های پیشنهاد شده در متن اشاره کرد که برای بیشتر افرادی که در کلینیک‌ها، مراکز مشاوره و بیمارستان‌های خدمات بهداشت‌روان مشغول به کار هستند، نیز قابل استفاده است.

بخش‌هایی از توصیفات کتاب درباره‌ی این اختلال:
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با ترس شدید از طرد شدن،  احساس پوچی و احساسی مبنی بر اینکه نمی‌دانند چه‌کسی هستند،کنترل می شوند.
این افراد در ابزار عشق و نفرت در اکثر موقعیت‌ها و نسبت به بیشتر افراد افراط می کنند، به ویژه نسبت به کسانی که به این افراد عشق می‌ورزند. آن‌ها سالیان طولانی را در چنین شرایطی سپری کرده‌اند.
آیا این مشخصات به نظرتان آشنا هستند؟ افرادی که در زندگی با یک فرد مرزی یا یک فرد دارای صفات اختلال شخصیت مرزی زندگی کرده‌اند از احساسات و تجارب مشخص و مشابهی برخوردار هستند. آنان چنین می‌گویند:
– فرقی نمی‌کند چه بگویم یا چه‌کنم، او همان مطلب را می‌چرخاند و از همان علیه من استفاده می‌کند. در رابطه با هر مشکلی من را سرزنش می‌کند، حتی وقتی که هیچ دلیل منطقی وجود ندارد، باز هم او من را مقصر می‌داند.

  • من سوار بر یک ترن هوایی سرگیجه آور احساسات هستم. وقتی به خانه بازمی‌گردم نمی‌دانم که همسر مهربانی که عاشق او هستم به استقبالم خواهد آمد و یا یک زورگوی خشمگین که به هر طریقی به مسیر خودش و بی‌تفاوت به همه چیز، ادامه می دهد؟
    او من را تماماً خوب یا تماماً بد می‌بیند و هنگامی که یکی از این احساس‌ها را نسبت به من دارد نمی‌تواند به یاد آورد که روزی احساس دیگری هم نسبت به من داشته است.

با استفاده از این کتاب شما قادر خواهید بود عضو مرزی خانواده خود را بهتر درک کنید و به این ترتیب او نیز از این کتاب سود خواهد برد. شما یاد می‌گیرید تا از رفتارهای او برداشت شخصی نکنید و شاید روزی حتی قادر به یافتن محرک رفتار ناخوشایند شوید.
اگر فرد مرزی زندگی شما تمایل به بهبود داشته باشد، این کتاب نقشه راهی برای حرکت در مسیر سیستم‌های سلامت روان را ارائه می‌دهد و کمک می‌کند تا او از بهترین خدمات بهر‌ه‌مند شود.

دربارۀ روان‌درمانگری و روان‌درمانگران

معرفی کتاب «چگونه روان‌درمانگر انتخاب کنیم» (معرفی کتاب)

اقبال عمومی به کمک گرفتن و مراجعه به مشاور و روان‌درمانگر سبب شده تا میزان مراجعه افراد به مراکز ارائه خدمات روان‌شناختی نسبت به سال‌های پیش، رشد چشمگیری داشته باشد. این امر البته جای خوشحالی است. روان‌درمانی تاکنون زندگی بسیاری را متحول کرده و بر کیفیت و غنای تجربه زیسته افراد بی‌شماری افزوده است. اما اصلا روان‌درمانی چیست؟ چگونه کار می کند؟ رابطه درمانی چه ویژگی‌هایی دارد؟ آیا همه‌ی روان‌درمانگران به یک شیوه کار می‌کنند؟ درمانگر خوب چه ویژگی‌هایی دارد یا به عبارت دیگر، چه ویژگی‌هایی در درمانگر می‌تواند موجب بیشترین اثربخشی درمانی باشد؟ چگونه می‌توان تشخیص داد که این درمانگر برای من مناسب است یا نه؟ پرسش‌هایی از این دست، دغدغه بسیاری از کسانی است که به مراجعه به درمانگران می‌اندیشند.
فراموش نکنید که روان‌درمانی فرایندی پیچیده است و به صرف توان و زمان قابل توجهی نیاز دارد و این هر دو، از ارزشمندترین دارایی‌های شما هستند. به همین خاطر، یافتن بهترین شخصی که بتواند در این فرایند پر پیچ و خم همراه شما باشد، بسیار اهمیت دارد. کتاب حاضر سعی می‌کند به بسیاری از این سوالات پاسخ گفته و راهنمایی برای کسانی باشد که می‌خواهند بهترین تجربه از روان‌درمانی را برای خود رقم بزنند.

قسمتی از کتاب:
در پانزده سال اخیر، حرفه روان‌درمانی گسترش حیرت‌انگیزی داشته و در جهان غرب، رشدی چندین و چند برابری را از سر گذرانده است. دوره‌های اعطای دانشنامه روان‌درمانی مثل قارچ در دانشگاه‌ها سبز شده و در بسیاری از این دانشگاه‌ها، کرسی‌های روان‌درمانی راه‌اندازی می‌شود. بیرون از دانشگاه‌ها نیز، تعداد دوره‌های آموزش روان‌درمانی چندین برابر شده است.
به‌علاوه، هرگاه فاجعه‌ای طبیعی رخ می‌دهد، خدماتی مانند مشاوره در اختیار قربانیان قرار می‌گیرد. دوره‌های مشاوره، چه در دانشگاه‌ها و چه در مؤسساتی که به‌منظور برگزاری چنین دوره‌هایی سامان یافته‌اند، به وفور یافت می‌شوند. چنین رشد عظیمی در روان‌درمانی و مشاوره، در پاسخ به یک نیاز رخ داده است. نهادهایی که قبلا دستی در کار رفع رنج انسانی داشتند، مثل کلیساها و مؤسسات خیریه متعددی که از آنها منشعب شدند، دیگر جزء ساختار اجتماعی اکثریت افراد نیستند اما نیاز به التیام آلام عاطفی، همچنان بر جای خود باقی است. پاسخ به این تقاضا، ظاهرا در انبوه روز افزون روان‌شناسان و مشاوران نهفته است.

مشخصات کتاب:
نویسنده: نویل سیمینگتن
مترجم :مهیار علینقی
ناشر: بینش نو

نیاز به نظریۀ معرفتی؛ چرا روان‌شناسان بالینی باید فلسفه بخوانند (مقاله)

منبع: ماهنامه سپیده دانایی؛ شماره ۱۶۶؛ نویسنده:پل رودز.

معرفی کتاب «هنر درمان» (معرفی کتاب) (ویژۀ روان‌درمانگران)

کتاب هنر درمان نوشته‌ی اروین یالوم برای نخستین بار در سال 2001 منتشر شد. یالوم عنوان فرعی این کتاب را «نامه‌ای سرگشاده به نسل جدید روان درمان‌گران و بیمارانشان» انتخاب کرده است و در آن خلاصه‌ای از تجربه‌ی بالینی‌اش در زمینه‌ی روان‌درمانی اگزیستانسیال و گروه درمانی را شرح می‌دهد.
او در این‌کتاب از قصه و افسانه سخن نمی‌گوید بلکه درس زندگی، درمانگری و ارتباط می‌دهد.
دکتر سپیده حبیب درباره‌ی کتاب هنر درمان می‌گوید:« کتاب، حاصل دانش عمیق، سال‌ها کار بالینی و ذکاوت نویسنده‌ی آن است. علاقه ی  یالوم به روان‌درمانی موجب شده رویکرد‌های درمانی متنوعی را تجربه کند؛ از مکاتب مختلف روانشناسی بدون تعصب استفاده کند.»
اروین یالوم در کتاب هنر درمان هشتاد و پنج سرفصل اصلی و مربوط به روان‌درمانی را به طور کامل توضیح می‌دهد و در میان توضیحاتش به خوانندگان، یا دانشجویان، آموزش می‌دهد که هنگام مواجهه با این مشکلات چگونه عمل کنند؛ البته شایان ذکر است که در ترجمه‌ی فارسی این کتاب دو فصل به دلایلی حذف شده‌اند.
اروین یالوم در مقدمه‌ی کتاب هنر درمان ترس‌ها و نگرانی‌های روزمره‌اش را برای خوانندگان توضیح می‌دهد:« نگرانم که نسل آتی روان‌درمان‌گران، کجا آموزش‌ خواهند دید. این آموزش در دوره‌ی آموزش روانپزشکی جای نخواهد داشت. روانپزشکی در شُرُف جدایی از روان‌درمانی است. من نگران روان‌درمانی هستم: نگران‌ این‌که بر اثر فشارهای اقتصادی چه شکلی پیدا می‌کند و با برنامه‌های آموزشی مختصر شده چقدر از خاصیت می‌افتد.»
کتاب هنر درمان به طور کلی در پنج بخش تقسیم شده است:
یالوم در بخش اول به ماهیت رابطه‌ی بیمار و درمان‌گر می‌پردازد و بیش‌ترین تاکید را بر استفاده‌ی درمان‌گر از خود و خود افشاگری درمان‌گر می‌گذارد.
در بخش دوم به محتوا می‌پردازد، راه‌کارها و شیوه‌هایی را برای کاوش در دلواپسی‌ها غایی مرگ، معنی زندگی و آزادی پیشنهاد می‌کند.

بخش سوم کتاب هنر درمان به موضوعات مختلفی می‌پردازد و نگاه جامعی به مشکلات روزانه‌ی درمان‌گران دارد.یالوم در این فصل درباره‌ی موضوعاتی می‌پردازد که به هدایت روزا‌نه‌ی درمان کمک می‌کند.
در چهارمین بخش کتاب طرز استفاده از رویا در فرآیند درمان را به خوانندگان توضیح می‌دهد؛ یالوم می‌گوید:«نخستین رویا اغلب انتظارات یا ترس‌های بیمار را از درمانی که قرار است آغاز شود، می‌نمایاند.»
اروین یالوم در آخرین بخش کتاب هم درباره‌ی خطر‌ها و امتیازات یک روان‌درمان‌گر بودن می‌نویسد. او خطاب به خوانندگانش می‌گوید:«ما صندوقچه‌ی اسراریم. هر روز، بیماران اسراری را که گاه تاکنون با دیگری درمیان نگذاشته‌اند، به ما می‌سپارند. این امتیازی است که به افراد کمی داده شده است. اسرار، پشتِ صحنه‌ی رفتار انسانی را بدون هرگونه پیرایه‌ی اجتماعی، نقش آفرینی، لاف زنی و ژست‌های سر صحنه به ما می‎نمایاند.»

مشخصات کتاب:
نویسنده: اروین یالوم
مترجم: سپیده حبیب
نشر: قطره

معرفی کتاب «نظریه‌های روان‌درمانی»

این کتاب به بررسی منظم، جامع و متوازن نظریه‌های مهم روانی می‌پردازد که در هر نظام درمانی، مراحل منسجمی را دنبال می‌کند . این مراحل از نظریه شخصیت شروع می‌شود، بعد به نظریه آسیب‌شناسی می‌پردازد و در نهایت با بررسی فرآیند درمانی و رابطه درمانی آن نظریه خاتمه می‌یابد.
سیستم‌های روان‌درمانی جامع برای این که به خوانندگان کمک کند تا از انواع گسترده روان‌درمانی ها آگاه شوند- از جمله روان‌کاوی، روان‌پویشی، وجودی، فرد‌مدار، تجربی، بین‌فردی، مواجهه‌ای، رفتاری، شناختی، سیستمی، چندفرهنگی، و یکپارچه‌نگر- از توضیحات مورد بالینی استفاده می‌کند. این کتاب ۱۷ سیستم روان‌درمانی برجسته را تحلیل می‌کند و ۳۱ سیستم دیگر را به طور خلاصه شرح می‌دهد .در این کتاب شباهت و تفاوت عمیق نظریه‌های روان‌درمانی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
از نقاط قوت مهم این کتاب ساختار و بیان همسان، روان و ساده ‌است. همچنین می‌توان به آخر هرفصل اشاره کرد که شامل توضیح بالینی اضافه برای کمک به آگاهی خواننده از انواع گسترده‌ی روان‌‌درمانی با استفاده از درمان مشروح یک خانم, با نام مستعار خانم  C برای هر رویکرد و نقد سایر رویکردها به این درمان است.

مشخصات کتاب:
مولف: جیمز. ا پروچسکا_ جان سی نوروکراس
مترجم: یحیی سید محمدی
نشر: روان